1-جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه کنید.
2- دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید.
3- افراد آرام به خود میگویند که برای تغییر گذشته کاری نمیتوان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت میبرند.
4- وقتی احساس میکنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آنها را پاک کنید.
5- اگر نتوانید کسی را ببخشید، افکار خشمگینتان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط خواهد کرد. شاد کردن دیگران، باعث آرامش میشود.
6- آرامش را از کودکان بیاموزید، ببینید که چگونه در همان لحظهای که هستند، زندگی میکنند و لذت میبرند.
7- از همان که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری میکنید.
8- هر چه اکسیژن بیشتری به شما برسد، آرامتر خواهید شد، خوب است در محل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید.
9- مهم نیست که با شما مودبانه برخورد کنند یا نه، برخورد مودبانهی شما، باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد.
10- سرعت حرکت شما با احساستان رابطهای مستقیم دارد، آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرامتر کنید، طولی نمیکشد که آرام خواهید شد. گاهی میتوانید برای رسیدن به آرامش، دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.
11- با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده، احساس آرامش را به جمع منتقل کنید. آیا تا به حال فرد آرامی را دیدید که با صدای بلند صحبت کند؟
12- با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید.
13- راحتی، یکی از عناصر مهم آرامش است، مثل دمای مناسب، صندلی راحت و لباس و کفش راحت
14_هر چند وقت یک بار ساعتتان را باز کنید و خود را از فشار زمان نجات دهید.
15_ در آوردن کفشها به کاهش فشار عصبی کمک میکند.
16 _لباسهای گشاد و راحت، باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش میشود.
17- هوای دریا، آب شور و صدای امواج، همگی باعث آرامش میشوند، مسافرت به سواحل دریا را فراموش نکنید. تماشای ماهیها مثل خیره شدن به دریا، در شما ایجاد آرامش میکند، زیرا ماهیها آرام شنا میکنند و آرام تنفس میکنند.
18- آهسته غذا خوردن و جویدن، باعث تجدید قوای فکری و احساس آرامش خواهد شد.
19_احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید.
20- یکی از مهمترین مهارتها در آرام بودن، فکر نکردن به مسایل کوچک است، دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است.
ساختن واژه ای به نام «فردا» بزرگترین اشتباه انسان بود،
تا زمانی که کودک بی سوادی بودیم و با این واژه آشنایی
نداشتیم،
خوب زندگی میکردیم.تمامی احساساتمان،
غم و شادیمان و هرچه داشتیم را همین امروز خرج میکردیم
انگار فهمیده تر بودیم، چون همیشه میترسیدیم شاید فردا نباشد.
از وقتی «فردا » را یاد گرفتیم،
همه چیز را گذاشتیم برای فردا.
از داشته های امروز لذت نبردیم و گذاشتیم برای روز مبادا…
شاید باید اینگونه «فردا» را معنی کنیم….
«فردا»روزیست که داشته های امروزت را نداری.
پس امروز را زندگی کن.
زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد.
مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد.
آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.
وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد.
منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟
زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می برد.
آخرین نظرات