خدای من…
نمی دانم گاهی کجای دنیا گم ات می کنم…
در هیاهوی بازار
در خستگی هنگام نماز
در وسوسه های نفس ام
نمی دانم …
اما ، گاهی تو را گم می کنم
مثل کودکی که در بازار، دستان مهربان
مادرش را رها کرده و به تماشای
عروسکی مشغول است…!
بعد می بیند مادرش نیست …
و هیچ عروسکی او را خوشحال
نمی کند…!
به کودکی ام بنگر…
هرچند خودم تو را گم می کنم
اما تو پیدایم کن …
آخرین نظرات