فرمولی که امام رضا (ع) یادمان داد تا بفهمیم نزد امام زمان چه جایگاهی داریم؟
حسن بن جهم نقل می کند: به امام رضا (ع) گفتم:
مرا از دعا فراموش می کنید؟
حضرت فرمود: «گمان میکنی که من فراموشت میکنم؟»
اندکی در خودم اندیشیدم و با خود گفتم:
او برای شیعیانش دعا می کند و من نیز از شیعیانش هستم.
آن گاه گفتم: نه،فراموشم نمی کنید.
فرمود: از کجا دانستی؟
گفتم: من از شیعیان شما هستم و شما برای شیعیان دعا می کنید.
فرمود:«آیا متوجه چیز دیگری جز این شدی؟»
گفتم: خیر
فرمود:
«هر گاه خواستی بدانی نزد من چه جایگاهی داری، ببین من نزدت چه جایگاهی دارم.»
اصول کافی ج4 ص270
گرفتی….!؟
راستی امام زمان نزد ما چه جایگاهی دارند؟!
جایگاه امام زمان در زندگیمان کجاست ؟!!!
یک سوال؟ماه ذی الحجه است یا محرم؟ بچه هیئتی ها، بچه مذهبی ها، بچه ولایتی ها، بچه های جهادگر کجا می روند؟ اصلا زود نیست که می روند؟ چقدر زرنگ هستند!رفتند که شب عاشورا امام شان تنها نماند و پیش اربابشان باشند.
حججی ها، شیرازی ها،حسینی ها وامینی ها خوب میدانستند که اگر شهید نشوند می میرند.زرنگ بودند خوب معامله ای کردند.
شهادت هنر است، مزد جهاد است.فرقی هم نمیکند در شام باشی یا در عراق.در غربت باشی یا در وطن.با لب تشنه باشی یا سیراب.اسیر هم شده باشی یا نه؟ هر چه که هست شهادت یک لحظه نیست.یک سیر است، یک مسیر است.ابتدای این مسیر هم اخلاص و فداکاری است.چه در شهر باشی چه روستا.شاید هم در کشوری دیگر.
حججی ها، شیرازی ها، حسینی ها ….رفتید که روستاها را بسازید اما…خودتان ساخته شدید آن هم در اردوهای جهادی.مشکلات را با جان و دل خریدید و خوب مزدتان را هم گرفتید.
سه شنبه های مهدوی ، در گرمای تابستان به سر چهارراه ها رفتید و با شربت، گل و یک لبخند از مردم پذیرایی کردید.همین نام مهدوی هم شما را به اینجا رساند.
خوشا بسعادتتان،نامه اعمالتان را که با خون بدن تان پنج شنبه به دست امام زمان رساندند لبخند مولا نصیب تان شد. شب جمعه هم که مهمان ارباب تان بودید.به به، چه بزم و شوری در کنار خاندان رسول الله(ص).
بهاره جانچند کلامی هم با تو سخن بگویم؛دختر هستی و بابایی…مثل رقیه،بابایت را دیگر نمیبینی ….مثل رقیه،پدرت شهید شد…مثل رقیه،اما ، بهاره جان اینجا نمیگذارند تو تشنه بمانی.کسی هم تو را اذیت نمی کند کتکت نمی زنند.با احترام عکس پدرت را روی دست میگیرند.اگر بهانه بگیری و دلتنگ شوی مزار پدرت هست.سنگ نیست، نیزه نیست، خرابه نیست، طبق نیست.
سهم دیگران از نگاه به تو حسرت است و آه که خودشان جامانده اند؛بابا کنارت هست، همیشه هم هست.حضورش را حس میکنی.اصلا خدا را هم احساس میکنی. بهترین هدیه را هم پدرت به تو داده است،با تمام هنرش.عزت، سربلندی و افتخار.شهادت هنر است و پدرت هم به فرمان آتش به اختیار رهبرمان رفت. رفت تا تو و مادر و خانواده سربلند بشود؛مبارکت باشد.
تو هم سربلند کن، هم پدرت را، هم اسلام و هم ایران را.
همسر شهید حججی ۹۶.۶.۶
آخرین نظرات