وقتى روز جدیدى شروع مى شود، جرأت کن و قدرشناسانه تبسمى کن؛
وقتى به تاریکى رسیدى، جرأت کن و اوّلین کسى باش که شمعى روشن مى کند؛
وقتى به دشوارى برخوردى، جرأت کن و به کارت ادامه بده؛
وقتى به نظرت مى رسد زندگى دارد به زمینت مى زند، جرأت کن و با مشکل بستیز؛
وقتى احساس خستگى و ناامیدى مى کنى، جرأت کن و به راهت ادامه بده؛
وقتى زمانه سخت مى شود، جرأت کن و از آن سخت تر شو؛
وقتى کسى را در رنج دیدى، جرأت کن و او را التیام بده؛
وقتى کسى را دیدى که گم شده است، جرأت کن و راه را به او نشان بده؛
وقتى دوستى به زمین افتاد، جرأت کن و اوّلین کسى باش که دستش را به سویش دراز مى کند؛
وقتى احساس شادمانى مى کنى، جرأت کن و دل کسى را شاد کن؛
جرأت کن و به بهترین کسى که مى توانى، تبدیل شو؛
مطالعه همیشگی امام خمینی رحمه الله
آیت الله سبحانی می گوید: «زمانی که سن امام داشت از پنجاه سال تجاوز می کرد، گاهی شش ساعت پی در پی مطالعه می کردند. در سال 1370 ه . ق برابر با 1330 شمسی، سه ماه تابستان را در محلات گذرانیدند. در این مدت، پس از صرف صبحانه، از ساعت شش تا دوازده مشغول مطالعه می شدند و هرگاه نوعی خستگی و یک نواختی در کار خود احساس می کردند، خود را با نگارش اندیشه هایشان سرگرم می کردند.
تنوع در مطالعه
حجت الاسلام انصاری کرمانی می گوید:
مطالعات تاریخ یا تفسیر و کتاب های اخلاق و روایت ها نیز در برنامه کاری امام بوده است و گاهی امام این نوع کتاب ها را مطالعه و در فرصت های لازم از آنها استفاده می کردند.
گاهی ده دقیقه امام را می دیدم
از خانم فریده مصطفوی ـ دختر حضرت امام ـ نقل است:
در زمان مرجعیت آقای بروجردی که امام مسئولیت رهبری مبارزه را نداشتند، آن قدر مشغول مطالعه و درس بودند که ما فقط سر ناهار یا گاهی ده دقیقه سر شب ایشان را می دیدیم.
توصیه تفکر مستمر تا حل مطلب
«حجت الاسلام و مسلمین همت اللّه مؤمنی شهمیرزادی نقل می کند:
همیشه دوستان می گفتند: امام مجتهدپرور است. روش تدریس امام واقعا میدان اجتهاد را گسترده می کرد و اجتهادپرور بود. گاهی از اوقات به ما توصیه می فرمودند: اگر شب، هنگام مطالعه در شب با یک مشکل علمی یا مطلبی برخورد کردید که برایتان یک قدری فهمش مشکل است، نکند بگویید من مطلب را نمی فهمم، کتاب را ببندید و بعد چراغ را خاموش کنید؛ توی تاریکی بنشینید و فکر کنید و آن قدر فکر کنید تا مطلب برای شما روشن شود. باید فکر کنید تا حل شود.
مردم ما، با كتاب، بيش از آنچه كه امروز انس دارند بايد انس بگيرند. كتابخوانى چيزى است كه براى يك ملت، فريضه است؛ واجب و لازم است. مردمى كه اهل كتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و ذكاوت و هوشيارى، تفاوت مىكنند با مردمى كه با كتاب و مطبوعات انس نداشته باشند. خوشبختانه كتاب زياد است و كتابهاى زيادى چاپ مىشود. نمىخواهم عرض كنم همهى آنچه كه چاپ مىشود، كتابهاى خوب و مفيدى است. نه؛ اى بسا كتابى چاپ مىشود و به بازار هم مىآيد، اما كتاب مفيدى نيست. كتاب بىفايده و عاطل و باطلى است كه اگر كسى نگاهش كند، از آن استفادهاى نخواهد كرد. و اى بسا كتابى كه چاپ مىشود و به بازار هم مىآيد و مضر است! اين فايده ندارد، بلكه ضرر هم دارد. الان ما در كتابهايمان- كتابهاى بازار مطبوعات كشور- چنين كتابهايى را داريم كه در دسترس مردم است؛ يعنى چاپ شده و به بازار هم آمده است؛ اما هيچ فايدهاى كه ندارد، مضر هم هست. با اين همه، اينها بخشى و تعداد كمى از مطبوعات است. اكثر آنچه كه چاپ مىشود، مفيد است؛ چه از جهات علمى، چه از جهات فرهنگى، چه از جهات دينى، چه از لحاظ معارف گوناگون اسلامى و چه از لحاظ ادبى و هنرى. مردم ما، از معارفى كه در كتابهاست بىنياز نيستند و بايد كتابها را بخوانند. انس با كتاب، بسيار چيز باارزشى است.
مصاحبه در پايان بازديد از پنجمين نمايشگاه بينالمللى كتاب تهران17/02/1371
آخرین نظرات