توجه شمارو به این داستان جلب می کنم
از امام صادق (ع) روایت شده است که ایشان فرموده اند: عابدی در میان قوم بنی اسرائیل زندگی می نمود که هرگز متوجه امور دنیوی نگردیده بود، پس شیطان تمام لشکریان خود را فراخواند و گفت: کیست که برود و فلان عابد را گمراه نماید؟
پس یک از لشکریان شیطان گفت: من می روم.
شیطان پرسید: از چه راهی او را گمراه می نمایی؟
گفت: از راه زنان!
شیطان گفت: او هرگز با زنان معاشرت نداشته است و لذت آن را نچشیده است.
پس دیگری گفت: من می روم.
شیطان پرسید: از چه راهی عابد را گمراه می کنی؟
گفت: از راه شراب و لذت طعام ها.
شیطان لعین گفت: نه، او از این راه نیز فریب نمی خورد.
پس دیگری گفت: من می روم.
شیطان پرسید: از چه راهی گمراهش می نمایی؟
گفت: از راه نیکی و عبادت!
پس شیطان گفت: برو که این کار از تو ساخته است.
پس آن شیطان به شکل مردی درآمد و به مکان عبادت آن عابد رهسپار شد و در برابر او ایستاد و مشغول به نماز شد، پس عابد چون خسته می شد به استراحت می پرداخت در حالی که آن شیطان استراحت نمی کرد و این روش مدتی ادامه یافت. پس عابد نزد آن شیطان رفت و از روی کنجکاوی از او پرسید: به چه دلیل تو چنین قوتی در عبادت بدست آورده ای؟
شیطان جوابش را نداد.
باز مرتبه ی دیگری به نزد او رفت و التماس کرد که با او سِرِ خود را بگوید.
این بار شیطان گفت: ای بنده ی خدا؛ گناهی کردم و پس از آن توبه نمودم و هر وقت که آن گناه را به خاطر می آورم نیرو می یابم و بر شدت عبادت خود می افزایم.
عابد گفت: بگو چه گناهی انجام داده ای تا من نیز آن را انجام دهم و سپس توبه نمایم، شاید به مرتبه ی تو برسم و چنین تلاشی در به جا آوردن عبادت خداوندی کسب نمایم.
شیطان گفت: به داخل شهر برو و آدرس خانه ی فلان فاحشه را بپرس و دو درهم به او بده و با او زنا کن!
عابد گفت: دو درهم از کجا بیاورم؟ من نمی دانم دو درهم چیست، چرا که هرگز مشغول به دنیا نشده ام.
پس شیطان دو درهم به او داد و عابد با آن لباس ها که مخصوص عبادت بود راهی شهر گردید و نشانی خانه ی آن فاحشه را جویا شد. پس مردم به او نشان دادند در حالی که گمان می گردند آن عابد آمده است تا آن زن را هدایت نماید.
چون عابد داخل خانه ی آن زن شد دو درهم را بسوی او انداخت و گفت: برخیز.
پس آن زن گفت: ای مرد، تو به ظاهری آمده ای که کسی تا حال به این شکل نزد من نیامده است، پس خواهش می کنم ماجرای خود را با من بازگو و دلیل آمدنت به این جا را؟
چون عابد ماجرای خود را برای زن نقل نمود، آن زن گفت: ای بنده ی خدا؛ ترک گناه آسان تر است از توبه کردن و بدان هر کسی قادر به توبه نمودن واقعی نمی گردد، پس بدان آن مرد بی شک شیطانی بوده است که در هیبت انسان بر تو ظاهر شده بوده، الحال برو به عبادتگاه خود و مطمئن باش که آن را در آن جا نخواهی دید.
پس عابد برگشت و آن زن زناکار در همان شب مُرد، چون صبح گردید بر درِ خانه ی او نوشته شده بود که حاضر شوید برای تشییع پیکر فلان زن که او از اهل بهشت است!
پس مردم به شک افتادند و به مدت سه روز او را دفن نکردند چرا که بر حال او شک داشتند، پس حق تعالی وحی فرمود به سوی پیغمبری از پیغمبران خود (حضرت موسی (ع)) و فرمود: برو و بر فلان فاحشه نماز بخوان و به مردم نیز بگو تا بر جنازه ی آن نماز بخوانند که من او را آمرزیدم و بهشت را بر او واجب گردانیدم به سبب آن که بنده ی مرا از معصیت من بازداشت!
کافی، ج 8: 384
وقتی دنبال اثبات کردن خودت برای دیگران هستی کوچکتر و حقیرتر میشوی ولی وقتی که دنبال اثبات خود برای خودت هستی کمترین اتفاقی که می افتد تغییر کردن است و بزرگترین اتفاقش تحول درونی توست
هر چه که بود گذشت …
از نو شروع کن و خودت را برای خودت اثبات کن.
سالهاست در کشور ما حجاب و مساله تفکیک جنسیتی را علت بسیاری از آزارهای جنسی میدانند.
مثلا میگویند: اگر ما محدودیتها را برداریم، همه چیز آزاد و قابل دسترس برای همه باشد، در این صورت همه چیز عادی میشود و دیگر تابو نیست، درست مثل مدل غرب!
یعنی حجاب و دوری دختر_پسر باعث عقده های درونی میشود که به شکل تجاوز یا آزار جنسی خودش را نشان میدهد.
خب حالا در این مدت که در غرب کمپینهای بزرگی مثل مبارزه آزار و تجاوز جنسی بعد از رسوایی بازیگران هالیوود و دفتر ریاست جمهوری بوجود آمد و حالا هم به ورزش کشیده شده است، مدافعان این طرح چرا پاسخگو نیستند!؟
اگر آزادی و آزاد گذاشتن به معنای مدنظر شما، باعث کاهش آزار و تجاوز جنسی میشود پس چرا خود غربیها پس از رسوایی بوجود آمده دنبال حل آن هستند!؟؟
چرا راه رفته و تکراری غرب را امروز برای جامعه ما با یک فرهنگ و عرف دیگر مورد آزمایش و تجویز قرار میدهید؟!
سالها سنگ این آزادی جنسی را به سینه زدید و با آن اسلام خودمان را تحقیر کردید، حالا چرا پاسخ تجربه شکست خورده غرب را ندارید؟
آخرین نظرات