دو سوره در قرآن، با کلمه “ویل” شروع شده
“ویل” یکی از شدید ترین تهدید های قرآن است،
و اون دو آیه اینها هستند:
وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ
وای بر کم فروشان…
وَیْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ
وای بر عیبجویان طعنه زننده…
اولی در مورد مال مردم
دوم در مورد آبروی مردم…
مراقب هر دو باشیم.
یکی ازعلمای اهل بصره می گوید:
روزگاری به فقر وتنگدستی مبتلا شدم
تا جایی که من وهمسر وفرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم
خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری
بروم.
درراه یکی از دوستانم به اسم
ابانصررا دیدم و او را از فروش خانه باخبرساختم
پس دوتکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت :
برو و به خانواده ات بده
به طرف خانه به راه افتادم
در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و
گفت : این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده
خدا حفظت کند
آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی کنم .
گفتم : این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد .
بخدا قسم چیز دیگری ندارم و درخانه ام کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند .
اشک از چشمانم جاری شد
و درحالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی گشتم .
روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می کردم .
که ناگهان ابانصر را دیدم که ازخوشحالی پرواز می کرد و به من گفت : ای ابا محمد
چرا اینجا نشسته ای
در خانه ات خیر و ثروت است
گفتم: سبحان الله !
از کجا ای ابانصر؟
گفت : مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد و همراهش ثروت فراونی است
گفتم : او کیست؟
گفت : تاجری از شهر بصره است
پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد .
سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد
و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد
همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که بدست آورده خدا را شکر گفتم و به دنبال
آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان رابی نیاز ساختم.
درثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آنرا هر روز بین فقرا و
مستمندان تقسیم می کردم
ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد
کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای
ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم
شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند
و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند تا جایی که شخص فاسق ،
شهری از بدنامی و رسوایی را برپشتش حمل می کند .
به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند
گناهانم را در کفه ای و حسناتم را درکفه دیگر قرار دادند ، کفه حسناتم بالا رفت و کفه
گناهانم پایین آمد
سپس یکی یکی از از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند چون در
زیر هرحسنه (ریای پنهانی) وجود داشت .
مثل غرور
دوست داشتنِ تعریف و تمجید مردم
چیزی برایم باقی نماند و درآستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم .
آیا چیزی برایش باقی نمانده؟
گفتند : فقط همین برایش باقی مانده
و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم .
سپس آنرا در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که بهش کرده بودم
، در کفه حسناتم قرار دادند
کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و
گفت : نجات یافت
کتاب (وحی القلم)_مصطفی صادق رافعی
انتظار، سرفصل اميد به آيندهاي روشن و مايه عشق و شور و اميد و تلاش براي آمادهسازي خود و جامعه براي آمدن و ظهور امام منتظر است. انتظار، هرگز يک روحية بازدارنده، فلجکننده و يأسآور نيست، بلکه موجب دورکردن عنصر بدبيني به آينده، از نهاد انسان در جامعة بشري است. انتظار، معيار ارزش انسانها است.
آرزوها و آمال انسانها معيار خوبي براي سنجش ميزان رشد و تعالي آنها است. آرزوهاي متعالي، حکايت از کمال روح و رشد شخصيت انسانها ميکند؛ برعکس آرزوهاي حقير و بيارزش، نشان از بياهميتي و رشدنيافتگي افراد دارد. آرزوها، انسان را به حرکت وا ميدارد.
انتظار، اعتراض دائمي برضد بيعدالتيها است؛ نجات از سکون و رکود است، در صحنهبودن است. انتظار، نقش مهمي در سازندگي، پويايي و اصلاح فرد و جامعه در زمان غيبت دارد. اگر انسان منتظر، به وظايفي که براي او شمرده شده است عمل کند، به الگوي مطلوب انسان ديندار دست مييابد.
انتظار مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف اقتداي به او، بيعت با او و سرسپاري به فرمان او است؛ سنگرباني عقيده، مرزباني انديشه و مبارزه در راه پاسداري از حريم دين و ولايت است. انتظار فرج، کار است، حرکت است، تلاشي هدفمند است و با بيهدفي، سکون و تنآسايي سازگاري ندارد. مگر ميشود در انتظار سرسبزي روزگاران بود و در فصل برگريزان، از پا نشست؟
منتظر، تلاشگري نستوه است که برابر هر انحرافي ميايستد و با الهام از شيوه و آيين امام و مقتداي مورد انتظار خويش، در راه اصلاح خود و جامعهاش به جهاد و مقاومت ميپردازد. از آن زمان که فرشتگان الهي به امر خدا، برابر حضرت آدم عليه السلام سر به سجده فرود آوردند، بحث از انتظار موعودي از سلالة آخرين پيامبر الهي به ميان آمد. ديگر اين، وظيفه تمام فرستادگان آسماني شد که منتظر باشند و ديگران را هم به انتظار دعوت کنند. آن زمان که لوط، برابر فاسدان قوم خود قرار گرفت و گفت: «کاش براي مقابله با شما قدرتي داشتم يا به تکيهگاهي استوار پناه ميجستم»[1] انديشه انتظار قائم، در روح و جانش جاري بود. امام صادق عليه السلام فرمود:
حضرت لوط عليه السلام اين سخن را نگفت، مگر براي تمناي دسترسي به قدرت قائم ما. و آن تکيهگاه استوار، چيزي نبود، جز استواري و توانايي ياران او … [2].
انتظار، در زمان غيبت و عدم حضور ظاهري امام در جامعه، به نوعي، اعلام پذيرش ولايت و امامت آخرين وصي پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله و سلم است و همين انتظار موجب ميشود ارتباط شيعيان با امامشان ـ اگرچه به صورت ارتباط قلبي و معنوي ـ حفظ شود.
اما بهراستي منتظر واقعي کيست؟…
منتظر واقعي، کسي است که به امامش معرفت داشته باشد؛ يعني اعتقاد به ولايت و معرفت به شخصيت او. اعتقاد به ولايت، تعهد و پيماني است که جز با اطاعت کامل نميشود. کسي منتظر واقعي است که علاوه بر خودسازي به ديگرسازي نيز بپردازد، تا از اين طريق، زمينههاي ظهور آن حضرت را فراهم سازد.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم پيش از اينکه ستاره پرفروغ امامت امامان عليهم السلام طلوع کند، برترين جهاد امتش را انتظار فرج دانسته است؛ زيرا انتظار فرج، انتظار جهاد و انقلابي عظيم بر ضد تمام ظلمها و جنايتها و اجراي عدالت به تمام معنا در سراسر جهان است. حضرت علي عليه السلام در حديثي فرموده است:
کسي که در انتظار اقامة نماز به سر برد، در طي زمان انتظارش، در حال نماز به شمار ميرود.[3]
پس کسي که در انتظار اقامة دين حق و برپايي دستورهاي الهي در سراسر جهان است، چه پايگاه و منزلتي دارد؟ در زندگي ظاهري دنيا، هر امام، در عصر خود به حمايت و ياري پيروان و شيعيان خود نياز دارد. امام، اگر علي عليه السلام هم باشد، اگر حمايتگري نيابد و شاهد خيانت دوستان باشد، مجبور به خانه نشيني است، تا چه رسد به امامي که در غيبت بهسر ميبرد و انقلاب بسيار عظيمي در پيش دارد که فقط با حمايت پيروان و شيعيانش تحقق خواهد پذيرفت.
اگر منتظر بازگشت يوسف زهراييم، آيا آماده استقباليم؟ … عاشق و دلباختة گل نرگس، منتظر نشانه و علامت نيست؛ بلکه منتظر خود حضرت است و ميداند اين آمادگي، جز با اطاعت از فرامين آن امام بزرگوار، بهدست نميآيد.
حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف فرمود:
پس هر يک از شما بايد به آنچه به وسيلة آن به دوستي ما نزديک ميشود عمل کند و آنچه از جانب او، ما را به خشم و ناراحتي نزديک نمايد دوري کند؛ زيرا فرج ما آني و ناگهاني فرا ميرسد.
اين حديث، وظيفة ما را به خوبي مشخص ميکند و ما را متوجه اين امر ميکند که در هر حال بايد آمادة ظهور حضرت باشيم. امام صادق عليه السلام فرموده است:
براي ظهور و قيام حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف خود را مهيا سازيد؛ گرچه اين آمادگي در حد فراهم کردن يک تير باشد.[4]
حضرت، براي برپايي عدالت، قيام مسلحانه ميکند. در حقيقت، اين حديث ميخواهد بگويد کسي که طالب ظهور آن حضرت است، بايد در جهت زمينهسازي نهايت جهاد و کوشش را بنمايد.
امام هادي عليه السلام فرمود:
قائم آل محمد، مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است که واجب است در زمان غيبتش منتظر او باشند و زمان ظهورش، مطيع باشند.
بنابراين امام معصوم در اين حديث، انتظار امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را واجب دانسته است.
با توجه به جايگاه بلندي که انتظار در مکتب شيعه دارد و تأکيدها و سفارشهاي فراوان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و امامان معصوم عليهم السلام بر موضوع انتظار فرج، شيعيان بايد به اين موضوع اهتمام بيشتر و توجهي درخور داشته باشند. بايد مراقب بود اعتياد به غيبت امام، گريبانگير ما نشود.
هماکنون هزار و اندي سال از غيبت آن امام معصوم ميگذرد و هنوز اذن ظهور از ناحيه ذات اقدس اله صادر نشده است. چرا تأخير؟… يقيناً تأخير از ما است؛ زيرا طبق فرمايش مولايمان، اين ما هستيم که يکدل نشدهايم و در راه او بهطور شايسته، قدم بر نداشتهايم:
اگر شيعيان ما که خداوند آنان را در بندگياش ياري کند، در عهد و وفاي به ولايت ما يکدل و يکصدا بودند، ميمنت ديدار و ظهور ما اينقدر به تأخير نميافتاد.[5]
عدم وفاي به عهد پيروانش، موجب محروميت جهان بشريت از اين فيض بزرگ خدايي شد. آيا جز اين است که زندان غيبت، دستان يداللهي او را بسته است و از تزلزل و تحير بشريت در غم و اندوه به سر ميبرد و با دلي غمگين، همگان را به دعا براي تعجيل در فرج خويش فرا ميخواند
هميشه دردهايمان را براي حضرت سوغات نبريم؛ بلکه به وظايفمان مقابل حضرت که يکي از آنها دعاي بسيار براي تعجيل در ظهور او است اهميت دهيم. به راستي آيا براي ما عذري در کوتاهي از اين دعاي مهم باقي ميماند؟ چرا که بهترين و مؤثرترين عملي که بتوان با آن پدر مهربان ارتباط برقرار کرد و بسيار در تعجيل ظهورش مؤثر ميباشد، دعا است.
مولاي ما! شب سياه غيبت تو بس طولاني شده است. بسياري در اين سياهي شب به سوي دنيا ميگريزند؛ اما سپيده دم که آنها دورش ميپندارند، به زودي آشکار خواهد شد.
هميشه دردهايمان را براي حضرت سوغات نبريم
پی نوشت:
[1] .سوره هود،آيه80..
2.بحار الانوار،ج12،ص 158.
[3] . بحارالانوار، ج7، ص255.
[4] . همان، ج52، ص366.
[5] . همان، ج53، ص177.
منبع : موسسه جهانی سبطین (ع
آخرین نظرات