«پیر شدن فقط پوسیده شدن نیست، پیر شدن رشد است. منتها رشد معنوی، بیشتر از اینکه فکر کنید پیر میشوید که بمیرید، نکات ارزنده و مثبت دارد. قسمت مثبت آن این است که باور کنید خواهید مرد، پس بهتر زندگی میکنید. اگر پیر شدن اینقدر ارزشمند است، پس چرا مردم همیشه میگویند: آه، اگر دوباره جوان میشدم! هیچگاه نمیشنوید که مردم بگویند: آرزو دارم شصت و پنچ ساله باشم. میدانی به چه دلیل است؟ زندگی رضایت بخشی نداشتهاند. اگر معنای زندگی را یافته باشید وعبد خدا بوده باشید، هیچگاه نمیخواهید که برگردید و جوان شوید، میخواهید ادامه دهید و هر لحظه بیشتر بدانید وکامل شوید منتظرید تا زودتر شصت و پنچ ساله و… شوید.و به جهانی بزرگتر انتقال یابید…..
دیر زمانی نیست که دریافته ام
وقتی از کسی رنجش و کینه ای به دل میگیرم، درحقیقت برده ی او میشوم؛
او افکارم را تحت کنترل خود میگیرد؛
اشتهایم را ازبین میبرد؛
آرامش ذهن و نیات خوبم را می رباید و
لذت کار کردن را از من میگیرد؛
اعتقاداتم را ازبین میبرد و مانع از استجابت دعاهایم میگردد؛
او آزادی فکرم را میگیرد و هرکجا که میروم برایم مزاحمت ایجاد میکند؛
هیچ راهی برای فرار از او ندارم.
تازمانی که بیدارم، بامن است و وقتی که خوابیده ام، وارد رویاهایم میشود؛
وقتی مشغول رانندگی هستم یا وقتی در محل کار خود هستم، کنار م است؛
هرگز نمیتوانم احساس شادی و راحتی کنم…
او حتی بر روی تُنِ صدایم نیز تاثیر میگذارد؛
او مجبورم میکند تا به خاطر سوء هاضمه، سَر دَرد و یا بی حالی دارو مصرف کنم؛
او لحظات شاد و فَرح بخش زندگی را از من
می دزدد؛
بنابراین دریافته ام
اگر نمی خواهم برده باشم،
در دل نسبت به دیگران کینه و رنجشی نداشته باشم!
خود را در آیینه نگریستم
و دریافتم
ارزش من بیش از یک فکر نا آرام است.
دانستم دلم جایگاه خداوندست که همواره مرا لبریز از عشق و مهربانی و آرامش می کند.
پس دلم را برای او از هر چه غیر او بود خالی کردم.
آخرین نظرات