روایت شده که اعرابی ای (بادیه نشینی)، آهنگ دیدار با امام حسین (علیه السلام) کرد.
چون آمد، سلام داد.
امام، پاسخ سلام او را داد و فرمود ای اعرابی، برای چه آهنگ ما کرده ای؟
گفت برای پرداخت خون بهایی به صاحبان آن.
امام فرمود آیا پیش از من به سراغ کس دیگری رفته ای؟
گفت عتبه بن ابوسفیان که پنجاه دینار به من داد.
آن را نپذیرفتم و گفتم به سوی کسی می روم که از تو بهتر و کریم تر است.
عتبه به من گفت بی مادر، چه کسی از من بهتر و کریم تر است؟
گفتم حسین بن علی یا عبدالله بن جعفر.
اول نزد تو آمدم تا ستون کمرم را برافرازی و مرا به خانواده ام بازگردانی.
امام فرمود سوگند به آن که دانه را شکافت و انسان را آفرید و به بزرگی جلوه نمود، در تملک پسر دختر پیامبرت جز دویست دینار نیست.
ای غلام، آنها را به او بده.
من درباره سه چیز از تو می پرسم.
اگر پاسخ دادی، تا پانصد دینار به تو می دهم و اگر پاسخ ندادی، تو را به سوی آنان که پیش از من بوده اند می فرستم.
اعرابی گفت آیا آنها را از سر نیاز به دانش من می پرسی؟
شما اهل بیت نبوت، معدن رسالت و جایگاه آمد و شد فرشتگان هستید.
امام فرمود نه، ولی از پیامبر خدا شنیدم که می فرمود به اندازه معرفت هر کس احسان کنید.
اعرابی گفت پس بپرس که هیچ توان و نیرویی جز از خدا نیست.
امام فرمود چه چیز از هلاکت می رهاند؟
گفت توکل بر خدا.
امام فرمود چه چیز از امور مهم، آسودگی می دهد؟
گفت اعتماد به خدا.
امام فرمود چه چیز در زندگی بنده، برایش بهتر است؟
گفت عقلی که با بردباری، زینت یافته باشد.
امام فرمود اگر چنین نباشد چه؟
گفت ثروتی که با سخاوت و فراگیری در برابر حاجت ها تزئین شده باشد.
امام فرمود اگر این گونه هم نباشد؟
گفت برای چنین شخصی، مرگ و نابودی بهتر از زندگی و بقا است.
پس امام حسین (علیه السلام) انگشتر خود را به او داد و فرمود آنرا به یکصد دینار بفروش.
سپس شمشیرش را به او بخشید و فرمود آنرا به دویست دینار بفروش.
برو که پانصد دینار را برایت کامل کردم.
منبع: مقتل الحسین للخوارزمی، موفق بن احمد خوارزمی
آخرین نظرات