ﻫﺰار ﺳﺎل ﭘﻴﺶ از اﻳﻦ ﺧﻮي ﺳﮕﻲ ام را ﻛﺸﺘﻢ و ﭘﻠﻴﺪي ام را ﺷﺴﺘﻢ، اﻣﺮوز از ﻏﺎر ﺑﻴﺮون آﻣﺪم ﻛﻪ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺳﮕﻲ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ آدﻣﻲ ﺑﺪل ﺷﻮد، اﻣﺎ دﻳﺪم ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ آدﻣﻲ ﺑﺪل ﺑﻪ دام و دد ﺷﺪه .اﺳﺖ
دﺳﺖ ﻫﺎﻳﻲ از ﺧﺸﻢ و ﺧﺸﻮﻧﺖ دارﻳﺪ، ﻣﻲ درﻳﺪ و ﻣﻲ ﻛﺸﻴﺪ. دﻧﺪان ﺗﻴﺰ ﻛﺮده اﻳﺪ و ﺟﻬﺎن را ﭘﺎره ﭘﺎره ﻣﻲ ﻛﻨﻴﺪ. اﻳﻦ ﺳﮓ ﻛﻪ آن ﻫﻤﻪ از او ﻧﻔﺮت دارﻳﺪ، ﻧﺎم ﻣﻦ اﺳﺖ اﻣﺎ ﺧﻮي ﺷﻤﺎﺳﺖ
ﺳﮓ اﺻﺤﺎب ﻛﻬﻒ ﮔﻔﺖ: آﻣﺪه ﺑﻮدم از ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺑﺮاﻳﺘﺎن ﺑﮕﻮﻳﻢ. از ﺗﺒﺪﻳﻞ، از ﻣﺎﺟﺮاي رﺷﺪ و از ﻓﺮاﺗﺮ .رﻓﺘﻦ. اﻣﺎ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ از ﺗﺒﺪﻳﻞ، ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮوﺗﺮ رﻓﺘﻦ را ﺑﻠﺪﻳﺪ، ﺳﻘﻮط و ﻣﺴﺦ را
ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﻫﺎي اﻋﺘﻴﺎد ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﻧﮕﺎه ﻣﻲ ﻛﻨﻴﺪ و ﺑﺎ ﭘﻴﺶ داوري زﻧﺪﮔﻲ. ﭼﺮا اﺟﺎزه ﻧﻤﻲ دﻫﻴﺪ ﺗﺎ ﻛﺴﻲ .ﭘﻠﻴﺪي اش را ﭘﺎك ﻛﻨﺪ و ﻧﺠﺎﺳﺘﺶ را ﺗﻄﻬﻴﺮ
آخرین نظرات