استفاده از عطر و ادکلن اگر برای شوهر یا حضور در مجلس زنانه یا در جمع محرمها باشد اشکالی ندارد اما عطر و ادکلنی که موجب توجه نامحرم شود یا ممکن است نامحرم استشمام کند و تحریک شود حرام است.
آیت الله میلانی نقل می کنند: روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم.
از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟
پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم.
یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم.
وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟
پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای.
اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟
هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود.
وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند.
و این شد که من هربار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را میشنوم.
همهی اینها از یک دعای مادر است…
گوزنی بر چشمه ای رفت تا آب بنوشد.عکس خودش در اب دید، پاهایش باریک و کوتاه به نظرش آمد و غمگین شد. اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد. در همین حین چند شکارچی قصد او کردند.
گوزن گریخت وچون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند، اما وقتی به جنگل رسید، شاخ هایش به شاخه درخت گیر کرد. صیادان سر رسیدند و او را گرفتند.
گوزن چون گرفتار شد با خود گفت: دریغ پاهایم که از آنها ناخشنود بودم نجاتم دادند، اما شاخ هایم که به زیبایی آنها می بالیدم گرفتارم کردند. چه بسا گاهی از چیزهایی گله مندیم، که پله صعودمان باشد و چیزهایی که با آنها مغروریم مایه سقوط مان.
فرصت ها و موانع شخصیتی خود را بشناسیم تا در تصمیم گیری ها و لحظات حساس زندگی دچار مشکل نشویم.
ستایش مخصوص توست ای خدای بخشش و بزرگی
بزرگواری ترا سزد که به هر که خواهی عطا کنی یا منع کنی
ای خدای آفریننده من و نگهبان و پناه من
در هر حال سختی و آسودگی بسوی تو مینالم
ای خدا
اگر چه گناه من بزرگ و بسیار است باز عفو وبخشش تو از گناه من بزرگتر و وسیع ترست
ای خدا
اگر من خواهشهای نفسم را پیروی کرده ام اکنون در مرغزار پشیمانی چَرا می کنم
ای خدا
تو حال زار مرا می بینی و از فقر و پریشانیم آگاهی و تو مناجات و راز ونیاز پنهانم را می شنوی
ای خدا
امید مرا از درگاه کرمت قطع نکن و دلم را تاریک مگردان که چشم امیدم همه بر عطای بی انتهای توست
ای خدا
اگر مرا نومید کنی یا از درگاهت برانی! دیگر به چه کسی امیدوار باشم و که را نزد تو شفیع آورم؟
ای خدا
مرا از قهر و عذابت در پناه خود گیر که من بنده ی اسیر و ذلیل تو ام و خاضع و ترسان به درگاه تو
ای خدا
به من حجتی بیاموز که مرا مایه انس و آرامی گردد در آن ساعت سخت که قبر ،منزل و خوابگاه من خواهد بود
ای خدا
اگر مرا هزار سال عذاب کنی باز رشته ی امیدم از رحمتت قطع نخواهد گشت
ای خدا
شیرینی و لذت عفوت را روزی به من بچشان که مال و فرزندان را در آن روز سودی نخواهد بود!
ای خدا
اگر به کرمت رعایت حال من نکنی کارم ضایع است و گر از لطف رعایتم کنی تباه نخواهم گشت
ای خدا
اگر غیر از نیکو کار را عفو نکنی و نبخشی پس آنان را که به هوای نفس آلوده اند که خواهد بخشید؟
آخرین نظرات