اگر میخواهی به نشاط عمیق برسی، نباید نوسان غم و شادی داشته باشی؛ یعنی اینطور نباشد که یکروز حالت خوب و یکروز حالت بد باشد!
باید اینقدر نشاط داشته باشی که هیچوقت غمگین نشوی؛ مثل یک آدم بسیار ثروتمند که اگر یک سکۀ طلا به او هدیه بدهند خوشحال نمیشود و اگر یک سکۀ او را بدزدند هم ناراحت نمیشود.
مهمترین عاملِ از بینبرندۀ نشاط دائم و عمیق، هوای نفس است! هوای نفس یعنی دلبخواهیهای بد، کوچک و بیمزه! اگر مخالفت با هوای نفس کنی، ظرفیت لذت بردن از لذتهای عمیق را پیدا میکنی.
اگر مخالفت با هوای نفس نکنی، به لذت و نشاط دائم و عمیق نمیرسی. کمااینکه آدمهای تنبل و تنپرور، هیچوقت نمیفهمند کوهنوردی چه لذتی دارد!
بعضی که عینکشان را خیلی باکلاس تکان میدهند و می گویند من در فلان چیز شک کردهام…
فکر میکند که به جای خوبی رسیده است که شک کرده. وقتی میخواهد بگوید که خیلی روشنفکر است، میگوید من در همه چیز شک کردهام.
باید به حال چنین فردی دلسوزی کرد. این همه معارف، این همه واضحات، این همه بیّنات، برای چه شک میکنی. شک اصلاً چیز خوبی نیست.
امیرالمؤمنین هیچ موقع شک نکردند. وقتی از علامه طباطبایی پرسیدند که خدا را اثبات کن، علامه زیر نامه نوشت (10 ابراهیم)… أَفِي ﭐللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ ﭐلسَّمَاوَاتِ وَﭐلْأَرْضِ… در وجود خدا شکی نیست.
اصلاً دیدید خدا در یک جای قرآن خودش را اثبات کند؟ این از آن کارهایی است که ما در دین درست کردیم. انسان ها فطرتشان خداشناس است.
چه کسی گفته است که نقطه ابتدایی، اثبات خداست. اگر اهل عمل هستید، این را دربیاورید و دنبال این بروید:
وﭐعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى يَأْتِيَکَ ﭐلْيَقِينُ. اینقدر عبودیت کنید که خدا در بیاید از آن، معارف دربیاید، فهمهای روشن دربیاید.
آخرین نظرات