مراقب باش
بعضی وقتها انگشت اشاره
نقش یک تفنگ رابازی میکند
شلیکش تا آخر عمر انسان رامیکشد
مراقب باش لوله اش رابه سمت که میگیری
این،یکی ازکشنده ترین سلاحهای جمعی و شخصیتیست.
آدمهای بزرگ،
برای موفقیت دیگران تلاش میکنند؛
آدمهای عادی،
موفقیت دیگران رو تماشا میکنند؛
آدمهای کوچیک،
با حرف زدن پشت سر آدمهای موفق،
بهشون حسودی میکنند
بیل_گیتس
پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد
او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست.
پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد.
آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد. بعد از این که یک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی بخورد، هروقت هم خانواده او را سرزنش میکردند پدر بزرگ فقط اشک میریخت و هیچ نمیگفت.
یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی میکرد. پدر روبه او کرد و گفت: پسرم داری چی درست میکنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت: دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست میکنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید!
یادمان بماند که: “زمین گرد است…”
مادری به دخترش گفت: مواظب باش وقتی راه میری قدمهات رو کجا میذاری!
دخترش جواب داد: شما مواظب باشین قدمهاتون رو کجا میذارید چون من پا جای پای شما میذارم
ثمره ی مادر خوب، دختره خوبه
آخرین نظرات