افراط در محبت، نوازش های بی حساب، مانع شدن ازبرخورد فرزندان با سختی و نازپرورده کردن آنان آسیب های جدّی بر تربیت دارد و فرزندان را ناتوان بار می آورد و در صحنه زندگی خلع سلاح می کند.
از این رو، والدین نباید فرزندان خود را در رفاه بی حدّ و حصر قرار دهند، بلکه باید آنان را با کار و زحمت و سختی و شدّت آشنا سازند. زندگی، سراسر مبارزه با مشکلات است و در راه زندگی پستی ها وبلندی ها، محرومیت ها و ناکامی ها، شکست ها و مصیبت ها بسیار است. مربّی لایق کسی است که جسم و جان آدمی را به خوبی پرورش دهد و او را برای مبارزه و مقاومت در صحنه پرفشار زندگی مجهز کند.
گاه وقتی کودکی با پیشامدی ناخوشایند رو به رو می شود و برای مثال سرش به دیوار می خورد یا به زمین می افتد، منتظر عکس العمل والدین میماند.
والدین ناآگاه دراین گونه موارد با محبت های بیجا مانند در آغوش گرفتن، بوسیدن، دست کشیدن بر عضو حادثه دیده و… مراتب ناراحتی و تأثر خود را نشان می دهند و برای راضی کردن کودک، گاه زمین و دیوار راکتک می زنند.
عکس العمل طفل در این گونه موارد، گریه و آه و ناله است و از این پس او خود را در برابر هر پیشامدی طلبکار و مستحق نوازش می بیند. تکرار چنین محبت های بیجایی از طرف والدین، به تدریج خودبینی وخودپسندی را در نهاد کودک رشد می دهد و او را لوس و نازپرورده می کند.
رفتم خانه ی سالمندان
یه پیرزن بهم گفت؛
ننه تهران کرج هنوز ترافیکه.
بچه هاش نمیومدن سر بزنن میگفتن ترافیکه…
فدای ساده بودنت مادر…
یک روز وقتی کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگی را در تابلواعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود:
دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت! شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ۱۰ صبح در سالن اجتماعات برگزار می شود دعوت می کنیم!
در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان ناراحت می شدند اما پس از مدتی ، کنجکاو می شدند که بدانند کسی که مانع پیشرفت آن ها در اداره می شده که بوده است.
این کنجکاوی ، تقریباً تمام کارمندان را ساعت ۱۰ به سالن اجتماعات کشاند.رفته رفته که جمعیت زیاد می شد هیجان هم بالا رفت. همه پیش خود فکر می کردند:این فرد چه کسی بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟به هرحال خوب شد که مرد!
کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی از نزدیک تابوت رفتند و وقتی به درون تابوت نگاه می کردند ناگهان خشکششان می زد و زبانشان بند می آمد.
آینه ایی درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه می کرد، تصویر خود را می دید. نوشته ای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:(تنها یک نفر وجود دارد که می تواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما. شما تنها کسی هستید که می توانید زندگی تان را متحول کنید.شما تنها کسی هستید که می توانید بر روی شادی ها، تصورات و وموفقیت هایتان اثر گذار باشید.شما تنها کسی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید)
زندگی شما وقتی که رئیستان، دوستانتان، والدینتان، شریک زندگی تان یا محل کارتا تغییر می کند، دستخوش تغییر نمی شود.
زندگی شما تنها فقط وقتی تغییر می کند که شما تغییر کنید، باورهای محدود کننده خود را کنار بگذاریدو باور کنید که شما تنها کسی هستید که مسوول زندگی خودتان می باشید.
مهم ترین رابطه ای که در زندگی می توانید داشته باشید، رابطه با خودتان است.
خودتان امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیر ممکن و چیزهای از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیت های زندگی خودتان را بسازید.
دنیا مثل آینه است
آخرین نظرات