امید همان دریست که وقتی به بُن بست میرسی ، راه نور را نشانت می دهد. درست شبیه ساقه ظریف و بیجان که سمت نور راه کج می کند و از آنجا که حتی فکرش را نمیکنی جوانه می زند …
1- مبارزه با یأس و ناامیدی حضرت یوسف در هیچ شرایطی ناامید نشد حتی هنگامی که توسط برادرانش در چاه افتاد، ارتباط مستمر و پایدار و خالصانه با خدا، او را از قعر چاه به عزیزی مصر رساند. و ناجی انسان های ناامید شد.
2- دروغ باعث فراموشی می شود برادران یوسف (علیه السلام) وقتی پیراهن خونین را نزد یعقوب پیامبر آوردند فراموش کردند که لااقل کمی از آن را پاره کنند. لذا یعقوب (علیه السلام) به محض رویت پیراهن دانست که گرگ او را ندریده چون پیراهن به طور ساختگی به خون آغشته شده بود.
3- عاقبت حسودان حسادت برادران یوسف (علیه السلام) اگر چه هر دو طرف را به سختی های گزنده فرو انداخت. امّا در نهایت این برادران حسود بودند که در آتش حسادت خود سوختند و با حقارت به دست بوسی برادر آمدند. و عاقبت حسادت برادران، یوسف را در فرآیند تعالی رونقی بیشتر بخشید.
4- پدر محرم راز فرزند یوسف (علیه السلام) خواب خود را که رازی محرمانه بود، تنها با پدر به عنوان مشاوری مورد اعتماد و اطمینان در میان گذاشت.
5- گریز از خلوت، نامحرم کم نیستند افرادی که در ارتباط با گروه های غیر همجنس می گویند مواظبیم، روابطی سالم و محترمانه داریم. امّا یوسف صدیق (علیه السلام) نه تنها نمی گوید مراقبم، بلکه فریاد بر می آورد که: به خدا پناه می برم. اگر خدا بر من رحم نکند خواهم لغزید. این تواضع در برابر خدا، از مۆلفه های ممتاز انسان های وارسته و الهی است.
بهبود جای زخم و سوختگی رفع آفتاب سوختگی درمان چین و چروک پوست پوست را نرم میکند رفع خشکی پوست رفع جای جوش رفع کک و مک شفاف سازی پوست برطرف کننده خارش بهبود آکنه و اگزما درمان تب به همراه کاسنی بهبود درد و زخم معده رقیق کننده خون درمان سفیدی مو ( تضمینی ) جلوگیری از ریزش مو ( تضمینی )
سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم مشتی خاک که ممکن بود خشتی باشد در دیوار یک خانه یا سنگی در دامان یک کوه یا قدری سنگ در انتهای اقیانوس شاید خاکی از گلدان یا حتی غباری بر پنجره اما مرا از این میان برگزیدند : برای شرافت ، برای انسانیت و پروردگارم بزرگوارانه اجازهام داد برای نفس کشیدن ، دیدن ، شنیدن ، فهمیدن و ارزندهام کرد بابت نفسی که در من دمید من منتخب گشتهام برایقرب، برای رجعت ، برای سعادت من مشتی خاکم که خدایم اجازهام داده: به انتخاب ، به تغییر ، به شوریدن ، به محبت و وای بر من اگر قدر ندانم …
آخرین نظرات