آشپزخانه سنگر است،
یك سنگرِ زنانه.
سنگرى كه زن را پناه میشود.
آسمان دلش كه بارانى میشود
ظرفها را میشوید؛
آرزوهایش را تكه تكه میكند
و در فریزر میگذارد؛
به بهانهء پیازها اشك میریزد؛
جانش كه به جوش مى آید،
غصه هایش را دم میكند؛
تنهایى هایش را در غذا میریزد
و وقتى خوب جا افتاد آنها را در ظرف
میچیند و با فكرهایش دورچین میكند؛
در آخر به همه ی آنها نگاه میكند،
لبخند میزند،
كمى عشق از گوشه ی دورِ دلش پیدا می كند
و با آن روىِ تمامِ تنهایى
و غصه هایش را میپوشاند.
زنانگى انتها ندارد.
كترى سوتِ پایانِ جنگِ امروز را
به صدا درمى آورد؛
و زن با خودش فكر میكند:
آشپزخانه سنگر است
یك سنگرِ زنانه…
رهبرانقلاب: فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها «سَیِّدَةُ نِسَاءِ اَهلِ الجَنَّة» است؛ خیلی مقام والا و بالایی است.
درس شجاعت
درس فداکاری
درس زهد در دنیا
درس معرفتآموزی
درس معرفت را انتقال دادن به اذهان مخاطبین و دیگران
در مقام معلّم دانشور بشر قرار گرفتن
درسهای فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها است به همهی بشر. ۱۳۹۶/۱۱/۲۹
عبدالله جعفر، در راه مسافرت ، نيمه روزى به روستائى رسيد و باغ نخلى را سرسبز و خرم در نزديكى آن ديد.
تصميم گرفت پياده شود و چند ساعت در آن باغ بياسايد. مالك باغ خود در روستا زندگى ميكرد ولى غلام سياهى را در باغ گمارده بود تا از آن نگهبانى و مراقبت كند.
عبدالله با اجازه وى وارد باغ شد و براى استراحت جاى مناسبى را انتخاب نمود ظهر فرا رسيد،
عبدالله ديد كه غلام سفره خود را گسترد تا غذا بخورد و در سفره سه قرصه نان بود.
هنوز لقمه اى نخورده بود كه سگى داخل باغ شد و نزديك غلام آمد، او يكى از قرصه هاى نان را بسويش انداخت و سگ گرسنه با حرص آنرا بلعيد و دوباره متوجه غلام و سفره نانش شد.
او قرص دوم و سپس قرص سوم را نزد سگ انداخت و سفره خالى را بدون آنكه خود چيزى خورده باشد جمع كرد.
عبدالله كه ناظر جريان بود از غلام پرسيد جيره غذائى شما در روز چقدر است ؟ جواب داد همين سه قرصه نان كه ديدى .
گفت پس چرا اين سگ را برخود مقدم داشتى و تمام غذايت را به او خوراندى ؟
غلام در پاسخ گفت :
آبادى ما سگ ندارد، ميدانستم اين حيوان از راه دور به اينجا آمده و سخت گرسنه است و براى من رد كردن و محروم ساختن چنين حيوانى گران و سنگين بود عبدالله پرسيد پس تو خود چه خواهى كرد؟
جواب داد امروز را به گرسنگى ميگذرانم .
جوانمردى و بزرگوارى آن غلام سياه مايه شگفتى و حيرت عبدالله جعفر شد و در وى اثر عميق گذارد.
براى آنكه عملا او را در اين كرامت اخلاقى و رفتار انسانى تشويق كرده باشد آنروز جديت نمود تا باغ و غلام را از صاحبش خريدارى كرد.غلام را در راه خدا آزاد ساخت و باغ را به او بخشيد.
المستطرف ، جلد 1، صفحه 159
آخرین نظرات