آیت الله مجتهدی تهرانی: ما خیال می کنیم اگر خطا کنیم، گناه کنیم فقط آخرت است، غافل از اینکه همین جا هم خداوند عذاب می دهد و به این توجه نداریم. اگر رادیو و تلویزیون این سیل ها و عذاب هایی که می آید را به مردم بگوید که اثر گناه است و مصاحبه کنند با آن افراد که به مردم بفهمانند قهر طبیعت چیست؟ این ها عذاب است، این ها را به مردم بفهمانند که مردم گناه نکنند و حواسشان را جمع کنند ولی اشتباه ما این است که گناه می کنیم، خیال می کنیم در آخرت عذاب می شویم، نه، ایمن نیست از مکر خدا مگر افراد غافل و افراد خاسر و افراد بی ایمان. یعنی اینکه وقتی آدم می خواهد گناه کند، گاهی آدم زمین میخورد باید فکر کند چه کار کرده که زمین خورده است؟ حدیث داریم هیچ تیغی به دست انسان نمی رود مگر یک خطایی کرده.
(و ما الحیاه الدنیا الا لعب و لهو…)
زندگى دنیا چیزى جز بازى و سرگرمى نیست. (سوره مبارکه انعام / ۳۲)
خوش به حال اون هایی که قبل از بردنشون خودشون رفتن …
بخواید نخاید میبرنمون بعد مرگ .. اونوقت همه چی واسمون روشن میشه … حقائقی که خدا به واسطه ی انبیاء و اهل بیت و اولیاء خودش گفته بود رو واضح درک میکنیم ، ولی خوبشخت کسانی که قبل از مرگ ، خودشون تونستند پرده ها رو کنار بزننو ببینند .
یه راهی هست که خدا خواسته همه این مسیرو برند ، راهنمایی هم کرده ، چراغ و نقشه ی راه هم داده گفته برید ! برید و ببینید و لذت ببرید … ( بهتر بگم : بیایید ! ) اگه تو این مدت عمر نتونیم راه بریم ، میبرنمون اما این بردن شاید سخت باشه ، شاید انقدر ریشه کرده باشیم تو این دنیا که کندنمون ازش خیلی مشکل باشه …
پس واقعا خرّم آن کسانی که پر پرواز در همین عالم می گشایند .
حضرت علی علیه السلام درباره ی بیوفایی دنیا و آمدن مرگ هشدار میدهد و میفرماید:
بندگان خدا! بدانید شما و آن چه در آن هستید از (کالاها، ساختمانها و آرایشهای) این دنیا، در راه کسانی میباشید که پیش از شما گذاشتهاند. عمرشان از شما درازتر و شهرهاشان آبادتر و اثرهایشان مهمتر بود.
اینک صداهاشان خاموش شده (سخن نمیگویند)، بادهاشان خوابیده (کبر و نخوتشان از بین رفته) اندامشان پوسیده، شهرهاشان خالی ماند، و آثارشان نابود گشته است.
ـ نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ى ۲۱۷، فراز ۳ و ۴.
من أحب الدنیا ذهب خوف الاخره من قلبه
هرکس دنیا را دوست بدارد و ترس از آخرت از قلبش رخت بر میبندد. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۱۵.
پس راهی تا وصل خداست که خواسته در همین دنیا به او برسیم .. قبل از بردنمان ! به همه ی آنچه قرار است بدانیم و بفهمیم ؛ اصل و هدف خلقتش ، معرفتش .. نشد به هر نحوه ای هم که شده میرسانندمان ؛
میدانی چرا ؟! چون : انا لله و انا اله الراجعون !
کسی که به وصلش رسید خوش است و شاد … والا تمام این دنیا ، همه اش پر از بی وفایست و تمام شدنی حتی بهترین و باحال ترین لذت هایش هم توام با سختی ست و تمام شدنی !
+ خوشا آسید علی قاضی ها ، علامه طباطبایی ها ، علامه طهرانی های
«الهی هب لی کمال الانقطاع الیک وأنر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق الابصار القلوب حجب الفوز فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک؛ خدایا نهایت بریدن از غیر تو و پیوستن به خودت را روزی ام ساز و چشم های قلبمان را با نظاره به خودت روشن ساز تا بدانجا که چشم قلبمان حجاب های نوری را پاره کند و به کانون عظمت بپیوندد و ارواح ما به ساحت قدس تو متصل گردد». مناجات شعبانیه
دروغ نگوییم
آسیب های دروغگویی چیست؟ آیا شخصی که دروغ میگوید این پیامدها را هم میداند؟
الف) آسیب های اجتماعی دروغ
۱- برملا شدن دروغ و رسوایی
روزی یکی از پیشوایان یکی از فرق باطل بر منبر سخن میگفت. در ضمن سخن، نام-های پادشاهان را ذکر می کرد و میگفت که سلطنت کدام یک از آنها مقدّم بوده و کدام یک مؤخر. سخنان او از این قبیل بود: نخستین پادشاهی که از این سلسله به سلطنت رسید، …..شاه بود و سپس ….شاه و سپس ….. مانند اینها. سخنران همچنان به سخنش ادامه می داد تا به نام پادشاه یازدهم رسید که نام او هم کلمه ای بود مانند نام-های گذشته. در این وقت، رندی از پای منبر گفت: آقا، نام پادشاه پنجم را دوباره بفرمایید! سخنور در جواب عاجز ماند؛ زیرا در یادش نبود که کدام یک از این نام ها را برای شهریار دروغین پنجم ذکر کرده است.
۲-بی آبرویی
از دیگر زیان های اجتماعی دروغ، بی آبرویی است. هنگامی که چند دروغ از دروغگو ثابت و او رسوا شد، بی آبرویی نصیبش می شود.
۳ـ بی اعتمادی
بی ارزش شدن سخنان دروغگو نزد مردم یکی دیگر از زیانهای اجتماعی دروغ، است. یکی از معیارهای سنجش ارج و بهای آدمی، میزان ارزش¬گذاری مردم به سخنان اوست. بدین ترتیب، هرچه سخن کمارزش تر باشد، گوینده بی بهاتر است.چوپان دروغگو را که به خاطر دارید؟
جلب اعتماد مردم، بهترین راه کامیابی است و بیشتر مانع ها در راه رسیدن به هدف ها، با کسب اعتماد میان مردم، از بین می رود. دروغگو خود را از این نعمت گرانقدر و راهگشا محروم می سازد و با پای خویش به سوی سیاهبختی می¬تازد. چه قدر تلخ است برای فردی که خویشان و دوستانش سخنان او را باور نکنند.
۴ ـ سخریه و استهزاء
از پی آمدهای ناخوشایند اجتماعی دروغ، به سخره گرفتن و کوچک شمردن دروغگوست. فردی که به دروغگویی شهره شود، مردم او را خوار و مسخره می کنند؛ خواه در حضور او و خواه در غیبت او.
ب) آسیب های اقتصادی دروغ
راستی و درستی، ثروت را می افزاید؛ زیرا برای دارنده آن اعتبار می آفریند، حال آنکه دروغگویی سرمایه فرد را راکد نگه می دارد؛ زیرا هم اعتباری برای فرد در پی ندارد و هم اعتبار موجود را از بین می برد و هیچکس با چنین فردی هرگز معامله نمی¬کند.
ج) آسیب های روانی دروغ
۱-اضطراب درونی
روح و روان فرد دروغگو از شرّ و زیان دروغش در امان نیست دروغگو همواره از ناراحتی درونی رنج می برد؛ زیرا دروغگویی که می خواهد دروغش را کسی نفهمد، پیوسته نگران است که مبادا سخن کنونی اش با سخن گذشته اش، در تناقض باشد. پس دروغگو همیشه این بار سنگین را باید در ذهن داشته باشد، ولی راستگو همواره پس از گفته¬هایش در آسایش است و نگران پی آمدهای آن نیست؛ زیرا هنگام تکرار تناقضی در آنها به وجود نخواهد آمد.
۲- فراموشی
فراموشی نیز یکی از بیماری های روانی است که دروغگو بدان گرفتار می شود. انسان دروغگو، دروغی را که می گوید به یادش نمی ماند و هنگامی که بار دیگر خواست از آن سخن بگوید، به شکلی دیگر می گوید و در نتیجه، دروغش برملا می شود.
عامل دیگر فراموشکاری دروغگو آن است که کسی که همواره دروغ می گوید، به دروغ خود نیز چندان اهمیت نمی دهد. دروغ برای او کاری عادی است و هر زمان که میخواهد، به راحتی دروغ می¬گوید و دروغ های او پایان نمی پذیرد. در نتیجه، حرف¬هایش را کمتر به ذهن می¬سپارد و فراموش می¬کند.
۳ ـ نومیدی
وقتی دروغی از دروغگو کشف شد، ضربه ای به او وارد می آید؛ زیرا نه تنها به خواسته اش از دروغ گفتن نرسیده، بلکه نتیجه ای برخلاف آن گرفته است.
۴ ـ از بین رفتن شرم و حیا
وضع دیگری که ممکن است بر اثر کشف دروغ نصیب دروغگو شود، پرده دری و بی-شرمی است. دروغگو با خود می گوید، آب که از سرگذشت، چه یک من، چه صد من؛ من که گناهم برملا شد و دروغ برای پنهان ساختن آن سودی نبخشید و رسوایم ساخت، حال هر چه می¬شود، بشود.
۵ـ دروغ، دروغ می زاید
دروغگو برای حفظ دروغ خود مجبور است باز هم دروغ بگوید او یا باید همان دروغ نخستین را دوباره بگوید و بر آن تأکید کند یا باید دروغ دیگری بسازد که از کشف دروغ نخستش جلوگیری کند.
در هر دو صورت، بر اثر یک دروغ، دروغ هایی دیگر می گوید و این ماری که خوشخط و خالش پنداشته، مارهایی دیگر زاییده است که همگی او را می گزند. علاوه بر این گاهی نیز برای حفظ دروغ او، اطرافیانش نیز به دروغگویی می افتند.
۶ـ بدگمانی
زیان روانی دیگری که گاه بر اثر دروغ دامن دروغگو را می گیرد، بدگمانی به مردم است. این بیماری روانی در پی دو چیز، در دروغگو مسکن می گزیند: یکی آنکه چون خود برخلاف حقیقت سخن میگوید، درباره دیگران نیز چنین نظری دارد.
دومین عامل بدگمانی دروغگو به دیگران، واکنش اطرافیان در قبال کارهای اوست. او وقتی می¬بیند دیگران به او خوش¬بین نیستند و اعتماد ندارند، او نیز به آنان بدبین میشود و اعتماد نمیکند
دوستان به علت ایام امتحاناتم از همراهی با شما عزیزان معذورم….
آخرین نظرات