علی اصغر علیهالسلام فرزند کوچک امام حسین علیهالسلام و حضرت رباب دختر امرءالقیس است
که با تیر سه شعبه حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید
مصیبت علی اصغر برای امام حسین علیهالسلام جانفرسا بود چنانکه گریست و به خداوند عرض کرد:
خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن، آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بستهاند!
در این لحظه ندائی از آسمان رسید که
ای حسین در اندیشه اصغر مباش
هم اکنون دایهای در بهشت برای شیردادن به او آماده است
شب هفتم، شب رضاست
حسین علیهالسلام بهترین الگوی پایداری و رضایت است
او پس از تحمل شهادت همهٔ یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد
هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت:
ای خدا چون تو این صحنهها را میبینی
تحمل این مصیبتها بر من آسان میشود
اختـصـاصـات حـضــرت
?علیاصغر علیهالسلام?
❶ کوچکترین شهید عرصه کربلا
❷ تشنه ترین شهید کربلا
❸ مظلومترین شهید که کسی را نکشته بود و دفاعی نداشت
❹ تنها شهید بر روی دستان امام حسین علیهالسلام
❺ تنها شهیدی که دو امام بر بدن او نماز خواندند
❻ تنها شهیدی که دو بار توسط دو امام علیه السلام دفن گردید
❼ تنها شهیدی که خدا امام حسین علیهالسلام را در شهادت او تسلیت گفت
❽ تنها شهیدی که با خوردن تیر بر پدر تبسم کرد
❾ تنها شهیدی که خونش به آسمان پاشیده شد
❿ به اقرار همه شهادت او محکمترین
سند مظلومیت سیدالشهداست.
?????????
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):
حبیب ابن مظاهـر را در خـواب دیدند به او گفتند با این مقامی که داری چه آرزویی داری؟ حبیب گفت آرزو دارم زنـده شوم و به مجالسی که ذکـر مصیبت حضرت اباعبدالله علیهالسلام را میکنند بروم بنشینم و در مصیبت اهل بیت گریه کنم.
?من در زمان بچگی این را از منبریهای قدیمی شنیدم خود گریه کردن یک چیزی است.
«مَنْ اَبْڪـٰی وَجَبَتْ لَـہُ الْجَنَّة»
?کسی که گریه کند یا بگریاند مثل منبریها که روضه میخوانند و مـردم را میگریاند یا تباکی کند، یعنی گریه ات نمیآید دستت را جلوی چشمت بگذار به این عمل تباکی میگویند «بهشت بر او واجب میشود»
?اینقدر گریه بر امام حسین علیهالسلام ثـواب دارد آیت الله خوانساری رحمت الله علیہ با آن همه علمی کہ دارد باز هم ترس خدا را دارد میگوید من دست خالی هستم و فقط بہ یک عملم خیلی امید دارم و آن این است کہ هـر جا که روضه بود میرفتم و مینشستم و بر مصیبت امـام حسـین علیهالسلام گریه می کردم.
مردی یک پیله کرم ابریشم پیدا کرد و با خود به خانه برد. یک روز پیله کمی باز شد. مرد ساعتها نشست و پروانه را تماشا کرد. پروانه خیلی تلاش میکرد تا بدن خود را از شکاف ایجاد شده خارج کند. بعد از مدتی پروانه دست از تلاش کشید و حرکتی نکرد. به نظر میرسید که او تمام سعی خود را کرده است و دیگر قادر به ادامهی کار نیست.
مرد تصمیم گرفت به پروانه کمک کند. او با یک قیچی پیله را باز کرد و پروانه راحت از آن بیرون آمد. اما بدن پروانه متورم بود و بالهایش کوچک و چروکیده بودند. مرد مدتی به پروانه نگاه کرد و انتظار داشت بالهایش بزرگ شوند و او پرواز کند، اما هیچ یک از این اتفاقها نیفتاد.
در واقع پروانه تا آخر عمرش همانطور روی شکم خود میخزید و بدن متورم و بالهای چروکیدهاش را به این طرف و آن طرف میکشید. مرد با نیت خیر این کار را انجام داده بود و نمیدانست چرا عاقبت آن چنین شد. پیلهی کرم ابریشم محکم بود و سعی و تلاش پروانه برای خروج از آن شکاف باریک، قانون طبیعت بود. برای آنکه آب اضافی از بدن پروانه خارج شود و او موفق به رهایی از پیله گردد.
گاهی تلاش کردن برای زندگی لازم و مفید است. اگر قرار بود بدون هیچ مانع و مشکلی زندگی را سپری کنیم ناتوان میشدیم، آن چنان که باید قوی نمیشدیم و هرگز قادر به پرواز نبودیم …
آخرین نظرات