نحس بودن روز و یا مقدارى از زمان به این معنا است که در آن زمان به غیر از شرّ و بدى حادثهاى رخ ندهد، و اعمال آدمى و یا حداقل نوع مخصوصى از اعمال براى صاحب عمل، برکت و نتیجه خوبى نداشته باشد، و سعادت روز و یا مقداری از زمان درست بر خلاف این است.
از نظر عقلی؛ نمیتوان بر سعادت روزى از روزها، و یا زمانى از زمانها و یا نحوست آن، برهان عقلی آورد؛ زیرا طبیعت و حقیقت زمان از نظر مقدار، طبیعتى است که دارای اجزای مثل هم هستند، و یک چیزند، پس از نظر خود زمان فرقى میان این روز و آن روز نیست، تا یکى را سعد و دیگرى را نحس بدانیم.
از نظر شرعی؛ در آیات قرآن از روز نحس نام برده شده و به سعادت و مبارکی شب قدر اشاره شده است. روایاتی نیز وجود دارد که بر سعادت و نحس بودن ایام دلالت دارند. اما با توجه به روایات دیگر: نحس بودن و یا سعادت روز و زمان خاصی، جزو ذات و طبیعت آن نیست، و خود روز و زمان نقش استقلالی در اینگونه امور ندارد، بلکه به جهت حوادث ناگوارى بوده که در آن روز اتفاق افتاده است؛ مانند کشته شدن هابیل توسط برادرش قابیل، نزول عذاب بر فلان امّت. و یا به جهت کردار بد و گناهان انسانها.
همچنین توجه به سعد و نحس ایام عاملى است براى توسل و توجه به ساحت قدس الهى، و استمداد از ذات پاک پروردگار. به همین جهت، روایات مردم را توجه به این حقایق دادهاند و برای برطرف کردن نحوست برخی از این روزها مردم را به اعمالی؛ مانند پناه بردن به خدا، روزه گرفتن، صدقه دادن، دعا کردن و قرآن خواندن راهنمایی کردهاند.
نتیجه اینکه؛ اولاً: روایتی نیافتیم که کل ماه صفر را نحس بداند، ثانیاً: نحس بودن روز چهارشنبه مختص به ماه صفر نیست، بلکه برای همه ماهها عمومیّت دارد. ثالثاً: همانطور که گفته شد، نمیتوان به طور کلی نحوست برخی از روزها را انکار کرد، اما به هر حال؛ راههایی چون دعا و صدقه برای ایمنی از پیامدهای آن وجود دارد
آخرین نظرات