وقتی دلت بهانه می گیرد تا رها شود در بین کوچه های تنهایی شهر و گم کند خود را در هیاهوی زمانه، تنها جایی که حالت را خوب می کند قدم زدن در بین مزار شهداست…
آنجا که دلت را می دهی و عاشقت می کنند…
چنان دلت را می دهی که هر پنجشنبه دلت هوایی می شود…
هوایی می شود در آسمان شهر و بی قراری هایت شروع می گردد…
نمی دانی دل سرکش و نافرمان تو چه میخواهد!؟… چه می گوید!؟… فقط می دانی که بهانه می گیرد…
بهانه گیری هایش آنقدر زیاد است که می نشینی و به حالش گریه می کنی تا مرهمی شوی به دردش
ای دل سرکشم آرام باش آرام
خدایا اینکه اینگونه دور افتاده ام از شهدا قطعا دلیلی دارد
قول می دهم تا پاک سازم روحم را و خالص کنم نیتم را…. تا مرا هم بخری…. مرا هم ببری…
من یاد گرفته ام از بزرگان بزرگترین حاجت را طلب کنم از شهدا می خواهم همیشه نگاهم کنند
شهدا دلم انتهای نگاه شما را میخواهد
انتهای نگاه شما یعنی شهادت
به تاريخ های روی سنگ قبر نگاه کنید: تاريخ تولد- تاريخ مرگ. آنها فقط با يك خط فاصله از هم جدا شده اند، همين خط فاصله كوچك نشان دهنده تمام مدتي است كه ما روي كره زمين زندگي كرده ايم، ما فقط به اندازه يك ” خط فاصله” زندگي مي كنيم. و ارزش اين خط كوچك را تنها كساني مي دانند كه به ما عشق ورزيده اند. آنچه در زمان مرگ مهم است پول و خانه و ثروتي كه باقي مي گذاريم نيست، بلكه چگونه گذراندن اين خط فاصله است. بياييد به چرايى خلقتمان بيانديشيم، بياييد بيشتر يكديگر را دوست داشته باشيم، دير تر عصباني شويم، بيشتر قدرداني كنيم، كمتر كينه توزي كنيم، بيشتر احترام بگذاريم، بيشتر لبخند بزنيم و به ياد داشته باشيم كه اين ” خط فاصله” خيلی كوتاه است!
آخرین نظرات