در خانه ، اداره ، کارگاه ، کارخانه و همهجا بعضی افراد پیدا میشوند که این صفت مهلک را دارند؛ لجبازی!
آدم لجباز نمیتواند تدبیر کند. چون میخواهد یک کاری بشود، تدبیر نمیکند که درست است یا درست نیست. مرغ یک پا دارد!
کسی که سوار اسب لجبازی شود، خودش را نابود کند. قلبش و روحش زنگ گرفته، حقپذیر نیست.
آدم لجباز یک حلقهای از بدیها دور سرش است و چه اقوامی بهخاطر لجبازی هلاک شدند چه جنگهایی بهخاطر لجاجت بهوجود آمد.
لجاجت کفار در برابر آیات الهی:
یعنی هرچه معجزه نشانشان بدهی، میگویند: نه! پس رهایشان کن.
پیغمبری که خدا دربارهاش میگوید: تو خُلقت بزرگ است، با خُلق بزرگ هم حریف لجباز نمیشوی!
یک آیه داریم در مورد لجبازی یهودیها که نزد موسی آمدند و گفتند:هر آیه و نشانه و معجزهای بیاوری که ما را سحر و جادو کنی، ما ایمانبیاور نیستیم.
افتادند روی یک دنده! آنوقت خدا چه میکند؟ خداوند هم میگوید: «فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِْمُ الطوفان» طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و همه رقم نکبت فرستادیم.
افرادی میتوانند با یک نامه همه فتنهها را بخوابانند. حاضر نیستند یک نامه بنویسند. اشتباه کردی، بگو: من اشتباه کردم!
یک عذرخواهی کن. مسئله لجبازی یک بلای مهلک است. خواص، بعضیهایشان گرفتار هستند، عوام هم گرفتار هستند.
کیفر سخت لجبازان در قیامت. به پیغمبرها میگفتند: موعظه کنی، یا موعظه نکنی، ما گوش بده نیستیم. آنوقت خدا میگوید: روز قیامت هم اینها هرچه جیغ بزنند فایده ندارد…
یک آدم لجبازی بود به نام سَمُره. یک درخت داشت در یک باغ. به هوای رسیدگی به درختش سر زده در باغ میآمد.
صاحب باغ گفت: آقا کل باغ برای من است. تو یک درخت داری، «یَاالله» بگو.
گفت: نمیخواهم!
آمد خدمت پیغمبر گفت: یا رسولالله! یکی از اصحاب شما چنین میکند.
پیغمبر فرمود: آقا اجازه بگیر،
گفت: نمیخواهم.
فرمود: بفروش،
گفت: نمیخواهم.
فرمود: یک درخت در بهشت به تو میدهم،
گفت:نمیخواهم!
پیغمبر فرمود: این آدم لجبازی است. برو درختش را بکن در کوچه بینداز و پولش را هم نده!
درس هایی از قرآن،حجت الاسلام قرائتی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات