استقلالطلبی نوجوانان یكی از پررنگترین نشانههای گذرآنها از دوران كودكی به نوجوانی است، «در سنین نوجوانی و جوانی، بچهها در خانوادهها بهطور جدی میخواهند به پدر و مادر نشان دهند كه دیگر بزرگ شدهاند و میتوانند آزادانه تصمیم بگیرند و رفتار كنند اما در طرف مقابل پدر و مادرها هستند كه دوست دارند فكر كنند آنها هنوز كوچك هستند و باید به اصطلاح «استقلال كنترل شده»داشته باشند كه اغلب مشاهده میشود كه این«استقلال كنترل شده»هم در حد حرف باقی میماند.
در واقع منافع هر دو دسته در این است كه این طور فكر كرده و رفتار كنند؛ بنابراین تضاد شدیدی ایجاد میشود كه در پارهای از موارد به دوری فرزندان از خانواده و انجام رفتارهای مخفیانه در آنها میانجامد.
خب حالا راهحل چیست؟ پیشنهاد میشود كه خانوادهها با فرزندانشان به صورت دوستانه در خصوص «تمام مسائل»صحبت كنند و تا حدی صمیمی باشند كه فرزندان پدر و مادر خود را به عنوان محرمترین دوست و بزرگترین حامی قلمداد كنند. در واقع با این كار، فرزندان دغدغههای پدر و مادر را بهتر درك میكنند و در طرف دیگر، خانواده حس آزادی و استقلال فرزند خود را كه یك حس ذاتی و طبیعی در اوست، بیشتر باور كرده و یك تعادل منطقی و عملی بین این دو حالت برقرار میشود.
با توجه به آنچه گفته شد، توصیه طلایی به والدین این است كه اگر میخواهید فرزندتان در زندگی خود اشتباهات بزرگی نكند، آزادی منطقی را در تصمیمگیری و رفتار به او بدهید و همیشه از دور در نقش یك حامی مراقبش باشید؛ به بیان دیگر، در مسیر زندگی فرزندانتان، نقش گاردریل و محافظ را در جاده زندگی بازی كنید و نخواهید كه یكسره فرمان زندگیشان را در دست داشته باشید.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات