اصبغ بن نُباته نقل می کند هنگامی که امام علی (علیه السلام) به مسند خلافت نشست و مردم با او بیعت کردند، در حالی که عمامه پیامبر خدا را بر سر نهاده و ردای او را پوشیده بود و کفش های او را به پا کرده و شمشیرش را حمایل ساخته بود، بر فراز منبر رفت و نشست و به امام حسن (علیه السلام) فرمود ای حسن، برخیز و بر منبر شو و سخن بگو.
سپس به امام حسین (علیه السلام) فرمود برخیز و به منبر برو و سخنی بگو که پس از من، قریش، تو را نادیده نگیرند و نگویند که حسین بن علی (علیه السلام) چیزی نمی داند، اما کلام تو باید در جهت سخنان برادرت باشد.
امام حسین (علیه السلام) بر فراز منبر شد و حمد و ثنای خدا را گفت و بر پیامبرش، درودی کوتاه فرستاد و آنگاه فرمود ای مردم، از جدم پیامبر خدا شنیدم که می فرمود علی، شهر هدایت است؛ هر کس به آن درآید رستگار می گردد و هر کس از آن روی گرداند نابود می گردد.
اینجا بود که امام علی (علیه السلام) به سویش رفت و وی را به سینه چسبانید و او را بوسید و آنگاه فرمود ای مردم، گواهی دهید که این دو، دردانه های پیامبر خدا و امانت های اویند که پیش من به امانت گذاشته بود و من، آن دو را نزد شما به امانت می نهم.
ای مردم، پیامبر خدا درباره این دو از شما خواهد پرسید.
منبع: التوحید، شیخ صدوق
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات