گاهی آسودگی با «فهمِ علت بلا» بهوجود میآید. اگر قلب مؤمن بینا شود خودش متوجه سرّ بلا و گرفتاریاش میشود و الا باید یک آدم صاحبدل در این زمینه به او کمک کند. وقتی آدم متوجه شود که بلای او از جانب خداست و این بلا برای رشد اوست و در واقع از سر محبت خدا نسبت به اوست، آسودگی عجیبی پیدا میکند و حتی-طبق روایت(مصباحالشریعه/۱۸۳)- لذت هم میبرد.
أمیرالمؤمنین(ع) میفرماید: با سختی و رنجِ شدید، انسان به درجات بالا و راحتی دائم میرسد «بِالتَّعَبِ الشَّدِیدِ تُدْرَکُ الدَّرَجَاتُ الرَّفِیعَةُ وَ الرَّاحَةُ الدَّائِمَةُ» (غررالحکم/۴۳۴۵) اگر کسی این نکته را درک کند دیگر آسودگی از زندگیاش فاصله نخواهد گرفت!
اگر کسی فلسفه یا دلیل بلا و مشکل خودش را نفهمید، باید بین خوف و رجاء باشد، یعنی از یکسو این رنج را نتیجۀ گناه، خطا و بدیهای خودش بداند و بگوید «خدا میخواهد اینگونه مرا پاک کند» و از سوی دیگر، آنرا لطف خدا بداند که میخواهد او را رشد بدهد. اما نمیتواند بهطور قطع بگوید: «من اینقدر آدم بدی هستم که خدا این مشکلات را دارد برای من درست میکند!»
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات