جگرم سوخت علی
نوشته شده توسط سین بانو در 6 شهریور 1399 در بدون موضوع
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پــارههای بـدنت را جگــرم سوخت علی
آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است
خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علــی
این همه نیزه میان بدنت گـم شده اسـت
ریخت خون سرت را جگرم سوخت علی
از همان دور شنیــدم رجــزت را پســـرم
میشنیدم سخنت را جگرم سوخت علی
نـــشد آخــر لـب عطشان تو را آب دهــم
چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات