□●آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):●□
●□ یک شعر بچه بودم خوانده ام و یادم هست. قدیم یک ارّه بود که دو سر داشت و با آن الوارهای چوب را می بریدند.
●□شاعر می گوید:
□چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش
□چـون رنـده ز کار خـویش بیبـهره مباش
□ تعـلیم زِ اَرّه گـــیر در امـــــــر مـــعاش
□ نیمی سوی خود می کش و نیمی می پاش
● از اَرّه یاد بــگیر ، وقتی چوب ها را تـکه تـکه مـی کــند، یک مــقدار پوشال چوب این طرف می ریزد و یک مقدار آن طرف.
●کسانی که به فکر خدمت کردن به مردم هستند، در قیامت کار و بارشان خیلی عالی است. می گردند ببینند کی خانه ندارد، برایش خانه بخرند.
●شخصی که پیش من درس خوانده بود، به آقای غفاری قزوینی سفارش کرده بود که: اگر لقمه ی چرب و نرمی گیرت آمد، مرا خبر کن. آقای غفاری این مطلب را به من گفت. من پرسیدم: مقصودش چی بود؟! گفت: مقصودش این بود که اگر دیدی یک نفر بیچاره است ، وضع مالی اش خوب نیست، بیا به من بگو. یعنی اگر کسی بیچاره است، الان لنگ است، وام می خواهد ، پول ندارد، بچه دارد، لباس می خواهد، به من بگو تا کمکش کنم.
● خیلی حرف است که یک پولداری به دیگری بسپارد که اگر لقمه ی چرب و نرمی گیرت آمد، مرا خبر کن، یعنی اگر یک بیچاره ای را سراغ داری که وضع مالی اش خوب نیست، بیا به من بگو که من به دادَش برسم. اینها مسلمان هستند. ایمان این است. اسلام این است. حالا هی نماز بخوان، اما نَم هم پس نده، چه فایده ای دارد؟!
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات