از زيبايى هاى صنعت پروردگارى، و شگفتى هاى آفرينش او، همان اسرار پيچيده حكيمانه در آفريدن خفّاشان است، روشنى روز كه همه چيز را مى گشايد چشمانشان را مى بندد، و تاريكى شب كه هر چيز را به خواب فرو مى برد، چشمان آنها را باز مى كند،
و بالهايى از گوشت براى پرواز، آنها آفريد، تا به هنگام نياز به پرواز، از آن استفاده كنند، اين بالها، چونان لاله هاى گوشند بى پر و رگهاى اصلى، اما جاى رگها و نشانه هاى آن را به خوبى مشاهده خواهى كرد.
براى شب پره ها دو بال قرار داد، نه آنقدر نازك كه در هم بشكند، و نه چندان محكم كه سنگينى كند، پرواز مى كنند در حالى كه فرزندانشان به آنها چسبيده و به مادر پناه برده اند، اگر فرود آيند با مادر فرود مى آيند، و اگر بالا روند با مادر اوج مى گيرند، از مادرانشان جدا نمى شوند تا آن هنگام كه اندام جوجه نيرومند و بالها قدرت پرواز كردن پيدا كند، و بداند كه راه زندگى كردن كدام است و مصالح خويش را بشناسد
چگونه چشمان خفّاش كم بين است كه نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنى گيرد نورى كه با آن راه هاى زندگى خود را بيابد، و در پرتو آشكار خورشيد خود را به جاهايى رساند كه مى خواهد، روشنى آفتاب خفّاش را از رفتن در تراكم نورهاى تابندهاش باز مى دارد،
پاك و منزّه است خدايى كه شب را براى خفّاشان چونان روز روشن و مايه به دست آوردن روزى قرار داد، و روز را چونان شب تار مايه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود،
منبع: نهج البلاغه / فراز هایی از خطبه ی ۱۵۴
نظر از:
ممنون از مطلب زیباتون استفاده کردم
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات