عاقل را اشارتی کافیست!...
نوشته شده توسط سین بانو در 8 بهمن 1396 در بدون موضوع
روزگاری مردی برای خود خانه ای ساخت و از خانه ی خود قول گرفت که تا وقتی زنده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند.
مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد مرد فوراً با گچ ترک را پوشاند.بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد و باز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرار شد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت.
مرد با سرزنش قولی که گرفته بود
را یادآوری کرد
خانه در پاسخ گفت هر بار خواستم هشدار بدهم و تو را آگاه کنم دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی این هم عاقبت نشنیدن هشدارها
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات