اسحاق پسر عمار مي گويد: به محضر امام صادق (علیه السلام) رفتم و عرض كردم:
1- گاهي نزد بعضي از انسانها مي روم، قسمتي از سخنم را به او مي گويم، ولي او (با هوش تيزي كه دارد) همه سخن و مقصود مرا مي فهمد.
2- و با بعضي ديگر سخن مي گويم، وقتي كه تمام سخنم را به او گفتم، او مقصودم را مي فهمد و به من جواب مي دهد.
3- ولي با بعضي ديگر وقتي سخن مي گويم، مقصودم را نمي فهمد، مي گويد: دوباره بگو.
به اين ترتيب انسانها در درك مطالب، متفاوت هستند، علت چيست؟
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ من فرمود:
آيا علتش را نمي داني؟گفتم: نه.
فرمود:
شخص اول، كه مقصود تو را از قسمتي از گفتار تو مي فهمد، كسي است كه در همان هنگام كه نطفه بوده، عقلش با نطفه اش بهم آميخته است
شخص دوم كسي است كه: عقلش در رحم مادرش، به او ملحق شده است.
ولي شخص سوم كه سخنت را نمي فهمد و مي گويد دوباره بيان كن، كسي است كه عقلش پس از بزرگ شدنش، به او پيوسته است.
بنابراين تيز هوشي و كند هوشي و ميانه هوشي، مربوط به ريشه هاي تعقل او است كه اگر زودتر به او ملحق شده، تيزهوش مي گردد و اگر ديرتر ملحق شده به همان نسبت، كند هوش مي شود.(ربطی به میزان عقل ندارد)
اصول کافی،باب التفکر، حديث 27، ص 26، ج 1.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات