تذکّر طلب نمودن چیزی است برای حصول در آینده به همان نحوی که در گذشته برایش حاصل بود، اما تعلّم آن است که چیزی برای شخص در آینده حاصل شود بدون اینکه در گذشته برای او حاصل بوده باشد.
فرق دیگر تذکّر و تعلّم آن است که مقدماتی که در مقام تذکّر، فرد را به یاد خاطرات گذشته میاندازد لزوماً از آن قسم مطالبی نیستند که حتماً فرد را به یاد آن خاطرات بیندازند بلکه چه بسا ممکن است هرگز موصِل به مطلوب نباشند، مانند کتابی که فرد با دیدن آن به یاد استادی که این کتاب را در نزدش تلمّذ کرده بود میافتد. یعنی کتاب که از جمله مقدمات این تذکّر و یادآوری است چنین نیست که لزوماّ فرد را به یاد استاد اندازد، زیرا چه بسا فرد در اوقات دیگر این کتاب را نظر کند اما ذهنش به آن استاد کذایی منصرف نشود بر خلاف مقدمات تعلّم که ضرورتاً فرد را به مطلوب هدایت میکنند چرا که تعلّم، تیقّن است و در یقین برهان نهفته شده است و برهان تشکیل یافته از مقدماتی یقینی است که تجمّع آنها در کنار هم مفید حد و قیاس است و آن منتج یقین میباشد. پس لزوماً مقدمات تعلّم, ما را به مطلوب میرسانند بر خلاف مقدمات تذکّر, که گاهی موصِلاند و گاهی غیر موصِل.
نظر از: خادم المهدی [عضو]
ممنون
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات