شیخ عباس قمی (ره) در کتاب شریف “منتهی الآمال” به نقل از ” عیون المعجزات” می گوید:
ام الفضل انگور رازقى را زهرآلود كرد و به نزد آن امام مظلوم آورد. وقتی حضرت از آن انگور مسموم تـنـاول نـمـود، اثر زهر در بدن مباركش ظاهر شد. در این هنگام آن ملعونه از کار خود پشیمان شد و گریه و زارى كرد، حضرت فرمود: اکنون كه مرا كشتى گریه مى كنى، به خدا سوگند كه به بلایى مبتلا خواهى شد كه درمان نشود…، و همان شد که امام علیه السلام فرموده بود و با مرضی هلاک شد که درمان پذیر نبود و درنهایت زیانكار دنیا وآخرت گردید.مسعودى در ” اثبات الوصیة” می گوید: معتصم و جعفر بن ماءمون هر دو ام فـضـل را واداشتند بر كشتن آن حضرت و جعفر بن مأمون به سزاى این امر در حال مستى به چاه افتاد و او را مرده از چاه بیرون آوردند.
آن نونهـال جویبار امامت در اول سن جوانى در حالی که تنها بیست وپنج بهار از عمر شریفش گذشته بود، از آتـش کینه دشمنان از پا درآمد.شیعیان، اطراف خانه امام مظلوم خویش جمع شدند و چون معتصم درصدد بر آمده بود آنان را از تشییع جنازه آن حضرت باز دارد، شمشیرهایشان را آویخته، براى ایستادگى تا پاى مرگ، هم پیمان شده بودند…
پیکر مطهر آن امام غریب را بعد از غسل و كفن آوردند و در مقابر قریش در پشت سر جد بزرگـوارش حضرت موسی بن جعفر علیه السلام دفن نمودند، و به حسب ظاهر"واثق باللّه” بر آن حضرت نماز خواند ولی در واقع حضرت امام على النقى علیه السلام از مدینه به طى الا رض آمد و متصدى غسل و كفن و نماز و دفن پدر بزرگوارش شد.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات