نه آن عبارا می خواهم نه آن آبرو را
نوشته شده توسط سین بانو در 14 مرداد 1397 در بدون موضوع
فرزند استاد فاطمے نیا :
روزی با پدر ميخواستيم برويم به يك مجلس مهم ؛ وقتے آمدند بيرون خانه ، ديدم بدون عبا هستند …
گفتم عبايتان كجاست؟
گفتند مادرتان خوابيده و عبا را رويشان کشیدم
به ايشان گفتم بدون عبارفتن آبروريزی است
ايشان گفتند :اگر آبروی من در گروی اين عباست
و اين عبا هم به بهای از خواب پريدن مادرتان است
نه آن عبارا می خواهم نه آن آبرو را
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات