گاهی زشت ترين بخش بدن آدم ها، “ذهن شان” است
ذهن آدم ها، مثل يك حفره عميق، پر می شود از خيلی چيزهای زشت؛ از شك، از بدبينی، از برداشتهای بد،
از نگاه پر غرور به ديگران، از توقع زياد، از خودبينی زياد؛
ذهن آدم ها گاهی تبديل ميشود به عضو زشت بدن. آنقدر بدن را زشت مي كند كه صدتاجراحی زيبايی هم كاری از پيش نمیبرد.
كاش میشد، جای بينی، جای شكم و پا، آدم “ذهنش” را جراحی مي كرد
هرچه كلمات بد بود، هرچه افكار ناچسب و بدبينانه بود، هرچه نادوستی و پر توقعی بود،میآورد بيرون
جايش، كلمات خوب تزريق مي كرد
ذهن اش را پر مي كرد از چيزهايي كه مردم، وقتي مي ديدنش، ازش حس قشنگي بگيرند
حس مهرباني.حس مثبت
كاش آدم ها را مي شد اينجور عمل زيبايي كرد
با ذهن زيبا
ذهن زیبا، زندگی را زیبا می کند.
?از ﺍﻣروز
? ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﯾﺪ،
? ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺗﮑﻠّﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ.
? ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﺯ ﻣﺰّﻩ ﯼ ﻏﺬﺍﯼ ﺗﺎﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ،
? ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺻﻼً ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
? ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﺎﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ،
? ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻫﻨﮕﺎﻡ، ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
? ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﺎﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ،
? ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﭽّﻪ ﺩﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ، ﺍﻣّﺎ ﻋﻘﯿﻢ ﺍﺳﺖ.
? ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻧﺎﻟﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﻓﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭﯾﺪ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﺪ،
? ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺴﯿﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻃﯽ ﮐﻨﺪ.
?ﻭ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﺷﻐﻞ ﺗﺎﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﻮﯾﺪ،ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ،
? ﺑﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﯿﮑﺎﺭ ﻭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ،فکر کنید
? ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ موهبت ﺍﺳﺖ
? ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬّﺕ ﺑﺒﺮﯾﺪ
? ﺁﻧﺮﺍ ﺟﺸﻦ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺍﺵ ﺩﻫﯿﺪ.
? این است رمز انسانیت.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات