نیمه خالی لیوان رو می‌بینم و می‌دونم چرا خالی‌ست، اما چون نیمی از لیوان پر هست احساس خشنودی و رضایت می‌کنم. 

در ضمن تلاشم برای افزودن به پُر شدن بیشتر لیوان رامتوقف نمی‌کنم.

بنابراین:

 - دنبال حرف‌های خوب و کلمات شادتر، مطمئن و مثبت می‌گردم.

 - درباره‌ی هر ماجرایی حرف‌های خوبی می‌زنم.

 - با داشتن ملاحظاتی از افراد منفی‌باف فاصله می‌گیرم.

 - سعی می‌کنم اگر حرف خوبی برای گفتن ندارم، سکوت کنم.

​بدقولی باعث کاهش حس عزت نفس در کودکان می‌شود، آنها برای اینکه در جامعه و در زندگی اجتماعی موفق باشند نیاز به حس عزت نفس دارند و وقتی به قولی که به آن ها داده شده عمل نشود آنها احساس بی‌ارزشی و بی‌اهمیت بودن می‌کنند. 

این احساس کم‌کم به عدم وجود عزت نفس در کودک منجر می‌شود. برخی مواقع به جای اینکه از قول دادن‌های بیجا استفاده کنید، بهتر است معذرت خواهی کنید. از کودک‌تان بخواهید که شما را ببخشید نه اینکه با وعده و وعید بیجا او را فریب دهید.

​آدم هایی هستند که وقتی خوشحالی،کنارت نیستند،

چون حسودند…

وقتی غمگینی در آغوشت نمیگیرند،

چون خوشحالند…

وقتی مشکل داری به ظاهرهمدردند،اما در واقع بی خیال تو هستند…

امـا،وقتی خـودشان مشکل دارند،با تو خیلی مهربانند..

این ها بدبخت ترین انسان های روی زمین هستند! 

که هيچ  آرامشى در زندگى ندارند..!!

خانه های قدیمی را دوست دارم چونکه… 

چایی همیشه دم بود

روی سماور

توی قوری. 

در خانه همیشه باز بود

مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواست. 

غذاها ساده و خانگی بود

بویش نیازی به هود نداشت

عطرش تا هفت خانه می رفت

کسی نان خشکه نداشت

نان برکت سفره بود. 

مهمانِ ناخوانده، آب خورشت را زیاد می کرد

بوی شب بو ها و خاک نم خورده حیاط غوغا میکرد

خبری از پرده های ضخیم و مجلسی نبود، نور خورشید سهمی از خانه های قدیم بود!

دلخوری ها مشاوره نمی خواست

دوستی ها حساب و کتاب نداشت

سلام ها اینقدر معنا نداشت!