.
«حامدين کساني هستند که وقتي نعمتها را ميبينند به حمد خودشان منتهي نميشوند که خودشان را حمد و ستايش کنند و بگويند:
من عجب آدم خوبي هستم که چهل سال است زيارت عاشورا ميخوانم!
عجب آدم خوبي هستم که سي سال نماز اول وقتم در حرم امام رضا(ع) صف اول ترک نشده است!
من هستم که روزه گرفتهام!
من هستم که انفاق في سبيل الله ميکنم!
من هستم که جهاد ميکنم و جبهه رفتهام!
من هستم که شهيد در راه خدا دادهام!…
اينها موجب ميشود که انسان از ثواب عبادت محروم بشود. اگر کسي اين طور شد قافيه را باخته. چون اين همه عبادت براي اين بود که آدم از خودش عبور کند و خدا را ببيند؛ حالا سي سال نماز شب را اگر به خودش برگرداند و در عبادت خدا هم خودش را ببيند و بگويد من آدم خوبي هستم و خودش را ستايش کند، اين يعني عبادت انسان منتهي به نفسپرستي بشود. نفسپرستي لطيف _ که آدم از آن غافل است و خيلي هم پنهاني است _ همين است که انسان در کارهاي خوب، خودش را ببيند.»
«اگر کسي ميخواهد نماز اول وقت بخواند و به فضيلت نماز اول وقت برسد بايد برنامهريزي کند؛ اگر تدبير نکرد يک روز درسش با نمازش مزاحم ميشود، يک روز رفيق ميآيد، يک روز بيماري مزاحم ميشود و… .
البته ممکن است يک موقع کسي که هميشه نماز اول وقت ميخواند يک تکليف واجبي پيش بيايد و مجبور شود نماز اول وقت را تأخير بيندازد؛ اما اگر ديديد يک روز شد دو روز يا سه روز، بدانيد از شيطان است.
ممکن است يک مؤمني که هميشه اهل نماز اول وقت و نماز شب است يک روز صبح بيدار شود و ببيند نماز صبحش قضا شده است! گاهي مؤمن _پناه بر خدا_ مبتلا به عُجب مي شود و عبادتش به جاي اينکه در او خضوع و تواضع و خشوع ايجاد کند، خودپسندي ايجاد ميکند؛ خودش را ميبيند و خيال ميکند خودش کارهاي بوده است! خداي متعال با تازيانه خواب او را ميزند تا [از خواب غفلت] بيدارش کند! صبح که ميشود ميبيند نماز صبحش قضا شده است؛ آنوقت به حالت [اضطرار] بر ميگردد و ميفهمد که اگر خدا تو را نگيرد، اهل نماز صبح هم نيستي، چه رسد که اهل نماز شب باشي!»
استادسیدمحمّدمهدی میرباقری، ۹۴/۴/۱۹
بیاعتمادی به وعدههای الهی باعث پیچیدهتر شدن امور میگردد.
خداوند میفرماید: «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّه» شما یک امت کمجمعیتی هستید ولی بگذارید این درگیری اتفاق بیافتد، من هم با وعدههایی که دادهام وارد میدان میشوم و شما را نصرت میدهم.
ولی ما اینکار را نمیکنیم و میگوییم نمیشود، یعنی اعتماد به وعدههای الهی نمیکنیم.
در سورهی توبه میفرماید: «لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالْمُتَّقينَ (۴۴) إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ في رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ (۴۵)»
ای پیامبر! کسانی که ایمان به خدا و روز جزا دارند که نمیآیند از تو برای رفتن به جنگ اجازه بگیرند.
خیلی عجیب است؛ میفرماید کسانی میآیند برای رفتن به جنگ از تو اجازه میگیرند، اتفاقاً ایمان به روز جزا ندارند؛ فَهُمْ في رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ. اینها به دلیل بیاعتمادیشان مرتب میآیند اجازه میگیرند و گرنه حکم جهاد بطور صریح آمده که: «انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّه» دیگر اینهمه سوال پرسیدن چه معنایی دارد که آیا برویم یا نرویم؟! این نوع سوالات که از سر بیاعتمادی و باور نکردن وعدههای الهیست، مذموم است. خیلی اوقات این همه سوال پرسیدن و اِذن گرفتن از ولی، برای پوشش دادن بیاعتمادی فرد به وعدههای الهی است.
در داستان گاو بنیاسرائیل، اگر بدون پرسشهای مکرر راجع به ویژگیهای گاو قربانی، همان اول یک گاوی را قربانی میکردند باز هم به نتیجهی مطلوب میرسیدند ولی بیاعتمادی شان به خدا باعث شد که خداوند هم کار را هر مرحله سختتر و سختتر کند.
اینجاست که امام رضا علیهالسلام میفرمایند: شَدَّدُوا فَشَدَّدَ اللَّهُ عَلَيْهِم. آنها [از سر بیاعتمادی] کار را سخت کردند، خداوند هم سختتر کرد.
حجت_الاسلام_قاسمیان
آخرین نظرات