بايد از اين غصه مرد
نوشته شده توسط سین بانو در 9 مهر 1396 در بدون موضوع
اسب امام حسین (علیه السلام) به حمایت از او بر سواران حمله کرد و هر سوار را بر زمین می افکند و زیر پا می گذاشت تا چهل تن.
آنگاه از دست دشمن گریزان، سوی امام حسین (علیه السلام) آمد.
کاکل و موی و پیشانی در خون او آغشته کرد و سوی سراپرده زنان آمد، شتابان و گریان و شیهه زنان.
دخترانِ پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، بانگ او شنیدند و از سراپرده ها بیرون آمدند.
اسب را زبون و بی سوار دیدند و زین را بر آن واژگون.
فریاد به گریه و شیون برآوردند.
ام کلثوم دست بر سر نهاد و گفت این حسین (علیه السلام) است، در میدان افتاده.
در کربلا، سر او از قَفا بریده و عمامه و ردای او ربوده.
این بگفت و بیهوش شد.
اسب امام حسین (علیه السلام)، دست ها بر زمین می زد و نزدیک خیام، سر بر زمین می کوفت تا بمرد.
منبع: نفس المهموم، شیخ عباس قمی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات