حمد بیجا
نوشته شده توسط سین بانو در 1 شهریور 1396 در بدون موضوع
گفت سی سال است که استغفار می کنم از گناه یک شکر گفتن.
گفتند چرا؟
گفت روزی مرا خبر دادند که بازار بغداد سوخت، اما دکان تو در آن بازار سالم ماند و از آتش، گزندی ندید.
همان دم گفتم الحمدلله.
ناگاه به خود آمدم و خجلت بردم از شرم آن که خود را بهتر از برادرانم در بازار بغداد شمردم و مصیبت آنان را در نظر نگرفتم.
این الحمدلله در آن وقت، یعنی مرا با سود و زیان برادران دینی ام کاری نیست.
همین که مال من از آسیب آتش در امان مانده است، کافی است.
پس بر آن شکر بیجا، سی سال طلب مغفرت می کنم.
منبع:گزیده تذکرة الاولیاء، صفحه 223
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات