امروز خواندم يكي از دوستانم، پايين يكي از عكسهاي پر از انرژي مثبتش، نوشته بود:
” خوشبختي يك انتخاب است. “
راستش از همان وقت، همين يك جمله توي ذهن من بارها و بارها چرخيد.
ياد گفتگوي دونفره ي خودم با دوست ديگري افتادم كه چند روز پيش، مرا به ديدار عصرگاهي غيرمنتظره اي، دعوت كرد و آخر صحبتهايمان در باب زندگي، به من گفت كه همه چيز به قلب آدم ربط دارد.
به حال و هواي جاري توي خانه ي دلش.
به اينكه يك بخش مهم خوشبختي، تصميم به خوشبخت بودن است و يا بهتر بگويم لازمه ي رسيدن به شادي دروني، اول از هرچيز، اراده به يافتن و داشتن آن است و عجيب من حرفش را قبول داشتم.
اينها را نوشتم بگويم، فارغ از اينكه چگونه شد كه اينطور شديم، بسياري ازما به غم روزگار خوردن و دست نكشيدن از حسرت هاي بزرگ و كوچكمان، معتاديم!
به ماندن توي زمستاني كه دائم زير لب زمزمه كنيم هوايش ” بس ناجوانمردانه است” … معتاديم !
بايد با خودمان كمي تمرين خلق كردن حال خوش كنيم.
تمرين عبور قاطع و محكم از اتفاقات آزاردهنده ي جهان پيرامون.
تمرين جوانه زدن،
سبز شدن،
بهار را،
خوشبختي را به خانه آوردن …
ما بايد خودمان دست به انتخاب بزنيم.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات